چگونه بفهمیم که در یک سخنرانی مغالطه وجود دارد یا نه ؟
تفکر نقاد اینست که هرکس مغالطه ی کمتری میکند به حقیقت نزدیکترست و هرکس مغالطهی بیشتری میکند در اصل دارد از ابزار فریبکاری بیشتری استفاده میکند و لابد موضعش غلطست که استدلال صحیح ندارد ، و قصدش گسترش چیزهای غلط و فریبکاری ست.
فرضتحلیل یک سخنرانی کاری سهل و ممتنع است.
همه ی ما به میزان قابل توجهی استعداد نقادی داریم ، استدلال خطا را تشخیص میدهیم و در سخنانِ فریبکاران ، بصورت خودکار با در نظر گرفتن نکاتی ، حس میکنیم که یک جای کار می لنگد.
اما سوگیریهای شناختی ، تعصب ، خودشیفتگی یعنی مسایلی روانشناختی از یک سو
و ضعف حافظه در یادآوری تجربیات و اطلاعات که ابزارهای بسیارمهم و کمککار ذهن برای ارزیابی گزاره ها و تشخیص حقیقتند
از سوی دیگر مانع تحقق تحلیل صحیح میشوند.
بر آنیم تا با ذکر نکاتی ، این فرایند را تسهیل کنیم.
۱- برای تحلیل یک سخنرانی و یافتن مغالطات یا استدلالهای صحیح ، ابتدا باید دید که گوینده یا نویسنده در صدد تایید و اثبات یک مطلب یا رد یک ادعا هست یا نه؟!
آیا نویسنده میخواهد ما را قانع /توجیه کند که چیزی را بپذیریم؟!
زیرا گاهی پیش می آید که سخنرانی ها هدف مشخصی در راستای تایید یا رد ادعای مشخصی ندارد ، بقول معروف « گوینده خودش نمیداند چه میخواهد بگوید ! » اما گاهی در همان صحبتها که در صدد القای چیز مشخصی نیست ، شخص هدفی را مانند ایجاد سردرگمکردن شنوندگان پی میگیرند و از ایجاد سردرگمی هم هدفش پیگیری یک پروژه است. شاید اصلا هدفش پر کردن وقت سخنرانیای باشد که بابت آن پول گرفته ، این هم یک نوع فریبکاریست ، چون معمولا اشخاص برای هدفی مانند یادگیری و افزایش اطلاعات ، پول میدهند.
بهرحال مغالطه وقتی بهتر برملا می شود که گوینده میخواهد ادعایی را به صورت تقریبا مستقیم یا کاملا مستقیم تایید ( یا رد ) کند و مدعی هم نباشد که آن ادعا صرفا نظر و احساس شخصی اوست.
بنابراین وقتتان را برای مغالطه یابی یک سخنرانی بی سر و ته یا مثلا در یک شعر عاشقانه تلف نکنید. زیبایی شعر به مغالطه است.
اگر هم کسی از یک متن یا سخنرانی بعنوان متنی راجع به حوزه های عقلی ( اجتماعی ، اقتصادی ، پزشکی ، سیاسی ، تاریخی و...) دفاع کرد و شما نتوانستید منظور و هدف و نتایج سخنانش را متوجه شوید ابتدا بپرسید حرف حساب این سخنرانی چیست و در صدد اثبات چه موضوعی ست ؟ پس از آن ست که میتوانید ببینید استدلالهایش صحیحست یا نه ؟!
در هر سخنرانی ، توئیت و ... ممکنست جملات زیادی بیان شود و در آن ادعاهای زیادی مطرح و با استدلالهایی ، اثبات یا رد شده باشد.
و ممکنست یکی از جملات ، نتیجهی کلی بحث باشد.
مثلا در یک مناظره راجع به یک شخصیت تاریخی ، در نهایت احتمالا یکی از دو طرف میخواهد بگوید : فلانی درمجموع شخصیت مثبتیست
و طرف مقابل میخواهد بگوید:فلانی در مجموع شخصیتی منفیست.
قدم اولِ تحلیل ، تفکیک استدلال هاست.
هر استدلال یک یا چند مقدمه و یک نتیجه دارد.
برای آنکه استدلال ها تفکیک شوند ، بهترست کار را برعکس انجام دهیم ، یعنی ابتدا نتایجی را که گوینده درصدد اثبات آنهاست جدا کنیم و بعد بررسی کنیم که چه استدلالی قبل یا بعد از بیان آن نتیجه ، اقامه شده .
ادعاها یا نتایج معمولا بعد از کلماتی مثل بنابراین... نتیجه این که ... بهمین خاطر ،
... پس ... ازین رو و ... میآیند .
و چنانچه با این کلمات مواجه شدیم باید به جستجوی مقدمات استدلال در جملات قبل بگردیم.
(چون) پزشکان برای سلامتی قلب توصیه میکنند سیب بخورید ( مقدمه ) ، پس سیب برای قلب مفیدست.(نتیجه)
چنانکه در مثال مشاهده کردید ممکن است این واژهها لزوماً در متن یا سخنرانی نباشند اما می توان باید بفهمیم که قبل از چه جملاتی این واژه ها می توانند وجود داشته باشند و خودمان وجود آنها را در جمله فرض بگیریم تا بتوانیم مقدمهها و نتیجهها را ردیابی کنیم.
گاهی نیز نتیجه ، قبل از استدلال میاید.
اگر با کلمه هایی نظیرِ زیرا ، چون ، به این دلیل، به این علت که و ... مواجه شدیم باید در جملات قبل از این کلمه نتیجه ی ادعا را بیابیم .
جملاتی که پس ازین عبارات میآیند علی القاعده ، مقدمات استدلال هستند.
مثال:
خوردن سیب به سلامتی قلب کمک میکند.
(زیرا) این توصیهی پزشکان ست.
در این جمله نیز همانطور که میبینید میتوان « زیرا » را حذف کرد و هیچ خللی در جمله پدید نمیاید .
در این جمله مقصود شخص اینست که بگوید:
«خوردن سیب به سلامتی قلب کمک میکند.»
پس این نتیجهی یک استدلال ست.
سپس پیش خود بپرسید :
چرا؟
روی چه حساب؟
از کجا معلوم؟
و ببیینید آیا جوابی روشن و مستقیم در سخنان گوینده هست یا نه؟
در این جا جواب روشن وجود دارد : « چون پزشکان گفته اند.»
پس مقدمه یا دلیل استدلال هم مشخص شد.