مغالطه معنا انگاری/تقارن/مگه میشه اتفاقی باشه
تصادف در مباحث منطقی به دو معنی بکار میرود: ۱- نقض علیت و پیش آمدن حوادث بدون علت و خودبخودی: این معنا در این بحث مد نظر نیست. ۲-معنای دوم تصادفی بودنِ (یک واقعه) ، فقدان برنامه ریزی آگاهانه برای ایجاد آن ست که در متن زیر این معنی تصادف مد نظر است است.
گفته میشود « فلسفه » - و به یک معنا تفکر و تعقل - از حیرت آغاز میشود
و البته حیرت هم آفت هایی دارد و گاهی آنچه در نظر و ذهن ما عجیب ست در واقعیت محال یا نادر نیست.
این مغالطه مورد سوء استفادهی زیاد طرفداران تئوری توطئه و فاشیست هایی واقع میشود که درصددند با تحریک حیرت مخاطبان ، خودشیفتگی و نژادپرستی را توجیه کنند.
▪️ شگفت انگیز نمایاندن
▪️ پیدا ارتباط قاشق و چنگالی روی در و دیوار و ...
▪️جهش ویروس
▪️واکسن و دارو
▪️همزمانی پدیدهها
▪️فرو ریختن عمودی یک ساختمان آتش گرفته
▪️مرگ بیمار در بیمارستان
▪️همزمانی بسیاری پدیدهها
▪️دقیق از آب در آمدن برخی پیشگوییها
▪️پیروزی یک گروه کم تعداد بر یک گروه پر تعداد و ظاهرا قویتر در نبردی خاص ( یا شکست نخوردن)
مثالهایی ازین مغالطه هستند.
اینها همه اموری محتمل - و ازین جهت طبیعی - هستند و بفرض صحت مثالهایی که برای این امور میزنند بخودی خود چیزی را ثابت نمیکند .
مثلا هر شخص حقیقی یا حقوقی در زندگیش سخنان زیادی میگوید که به آینده اشاره دارد و امری کاملا طبیعی ست که بعضی از آنها بهر علت صحیح از آب در بیاید ، این علم غیب یا شعور ماورایی شخص را ثابت نمیکند.
گفته میشود
شهود ما در اعداد بزرگ بسیار ضعیف عمل میکند .( ذهن فریبکار شما استیون نولا )
مثلا فرض کنید احتمال پدیدآمدن تصادفی حیات ( در یک سیاره ) ۱ در میلیارد باشد. عددی بسیار کوچک .
اما وقتی بیش از ۱ میلیارد سیاره در جهان وجود داشته باشد (که چنین چیزی هست) ، امید ریاضی پدیدآمدن تصادفی حیات از ۱ هم بالاتر میرود. یعنی همین الان احتمال این که در سیارهای دیگر در جهان حیات بصورت تصادفی به وجود آمده و پیشرفت کرده باشد بسیار زیادست.
راه در امان ماندن از این مغالطه
هرگاه با پیام و ویدئویی مواجه شدیم که سعی دارد با اشاره به پدیدهای و تحریک حیرت و کنجکاوی ما نتیجهای را القا کند ، از خود بپرسیم :
- آیا واقعا واقعهی مورد اشاره رخ داده
آیا نقل قول ، صحیح و دقیقست ؟!
در اینصورت رسانههای معتبر - از آنجا که دنبال جلب مخاطب هم هستند - نباید چنین چیزی زا از دست داده باشند.
- ارتباط آن پدیده با نتیجه ای که القا میشود چیست ؟!
آیا هیچ شخص فرزانهای تاکنون چنین ارتباطی را تایید کرده ؟! ( لینک مرجعیت را دنبال کنید.)
تئوری توطئه
▪️راز ۱۱ سپتامبر
▪️مغالطهی بزرگنمایی
▪️حدس منطقی
▪️جذابیت تئوری توطئه
▪️پیشگوییهای نوستراداموس
▪️راز بزرگ ۱۱ سپتامبر
▪️ داروهای معروف به داروهای شیمیایی از کجا آمدهاند؟
سوگیری شناختی معناانگاری باعث میشود تا بسیاری گمان کنند که در عرصه های اجتماعی و سیاسی ، هیچ اتفاقی تصادفی (بدون قصد آگاهانه) انجام نمیشود.
پس از وقوع هر حادثه مانند صعود و سقوط قیمت یک مجموعه کالا یا یک آتش سوزی و اتفاقات مشابه اغلب دو ادعا مطرح میشود :
➖عده ای تصادفی بودن آن واقعه را میپذیرند و
➖عده ای وقوع تصادفی آن را نامحتمل دانسته و به دنبال شواهدی میگردند که نظرشان را تایید کند.
از نظر منطقی ، هر دو گروه باید برای ادعای خود دلیل اقامه کنند.
گروه دوم ، اغلب چند مسئله و نقل قول مبهم یا تقارن زمانی را دلیل اثبات نظر خود میدانند (مثلا تقارن اعلام کسری بودجه و بالا رفتن قیمت دلار) و یا بیان میکنند که فلان گروه یا فلان نهاد ازین حادثه نفع برده ، پس برنامه ریزی آگاهانه و قصد آن گروه یا نهاد ، پشت حادثه است .
اگر چنین بود و دلیل این افراد ، تنها این نوع استدلالها بود ، مغالطی بودن آن ها مشخص است. (رجوع کنید به لینک مغالطات در پایین این نوشته)
اما در مواردی اینچنینی ، اثبات تصادفی بودن ، نیاز به دلیل خاصی ندارد ، چرا ما که یک اصل کلی را به تجربه دریافته ایم : تیغ کلام
مثال:
اگر بپذیریم که التهابات قیمت طلا ، ارز ،شاخص بورس و دیگر نوسانات بازار ، در اثر مسائل فنی مانند سوء مدیریت مسئولان اقتصادی بوجود آمده و تحریم عواقب آن را جلوه گر و تشدید کرده ، میتوانیم به راحتی التهاب های مختلف اقتصادی در ۴۰ سال اخیر را تبیین کنیم.
اما اگر این فرض را به تبیین خود وارد کنیم که دولتهای مختلف عامدا در بازار التهاب بوجود میاورده اند تا از آن نفع ببرند با انبوه سوالها و ابهام های جدید روبرو میشویم که تبیین ما را مخدوش و مبهم کرده و قابلیت پیش بینی را از بین می برد .
سوالاتی نظیر اینکه :
۱- در دولت های اول تا دوازدهم کدام اشخاص نقشه ی بر هم ریختن بازار را طراحی میکرده اند؟
۲- برنامه ی هر کدام دقیقا چه بوده ؟
۳-قرار بوده حدودا چه میزان کسر بودجه ازین طریق جبران شود؟ آیا مثلا افت ۳۰۰تا ۵۰۰٪ ی ارزش پول ملی در برنامه آن ها بوده ؟ اگر نه ، از کجا و چگونه اوضاع از کنترل خارج شده؟
۴-اگر همه چیز طبق برنامه پیش رفته ، چگونه روسای دولت و طراحان از هزینهی سیاسی چنین برنامه ی ماجراجویانه ای بی اطلاع بوده اند؟
۵-اگر مطلع بوده اند چطور حاضر شده اند با چنین اقداماتی عملا پایان عمر سیاسی خود را رقم بزنند؟
۶- آیا هیچ برنامه ی دیگر ، ولو ماجراجویانه ، اما با هزینه ی سیاسی کمتر وجود نداشته که همه دولتها دست به چنین بازی خطرناکی بزنند؟
۷-چرا تابحال این نقشه لو نرفته و حتی جناح های مخالفِ هیچ دولتی با صراحت و با مدارک کافی ، اعلام نکرده اند که آشفتگی بازار ، نتیجه ی برنامه ی تعمدی دولت است؟
۸-چرا اغلب این نقشه ها همزمان با تحریمهای خارجی اتفاق میفتد؟!
۹-چرا شکل این التهابات در دولتهای مختلف مشابه است؟
و سوالات دیگر
بنابراین بهتراست این فرض (عمدی بودن نوسانات بازار) را فرضی اضافه دانسته و آن را حذف کنیم ، هرچند که عدهای ( حتی شاید خود دولت ) ازین التهابات منافعی حاصل کرده باشند و در میانهی صعودهای نجومی موجسواری هایی کرده باشند.
اینکه دولت ممکنست منافعی از موجسواری بر هیجانات و صعود نجومی بازار برده باشد ، به تنهایی نمیتواند ثابت کند که همه چیز در توان اوست و همهی اتفاقات برنامه ریزی شده ( مغالطه تحلیل منفعت )
استنتاج به قصد بهترین تبیین
سوگیری معنا انگاری
استنتاج به قصد بهترین تبیین
مغالطه تحلیل منفعت
مغالطه خلط همبستگی و علیت
مغالطه تئوری توطئه
جعل سخنان روزولت
دولتهای متفاوت ، نتیجه یکسان