چرا از اُلگویِ سازندگی هاشمی تا اُلگویِ تشکیل کار گروه ویژه کشور در باتلاق باقی ماند
نظامِ مملکتداری به سبکِ کی بود کی بود من نبودم. شیوه زمامداری که درایران اسلامی ظرف سه دهه گذشته شکل گرفته در نوع خود کم نظیر، اگر نگفته باشیم بینظیر است. هردولت جدیدی که درایران برسر کار میاید معلوم میشود که مشکلات و نابسامانیهای کشور بواسطه ضعفها و ناکارآمدیهای دولت قبلی بوده. ثانیاً معلوم میشود که الگوی پیشرفتی که توسط دولت قبلی انتخاب شده بوده خیلی الگوی مناسبی نبوده و الگوی جدیدی جایگزین آن میشود. این روش مملکتداری بعد ازپایانِ جنگ با عراق و بازگشت آرامش به کشور آغاز شد.
مرحوم هاشمی رفسنجانی دولتش را با الگوی سازندگی آغاز کرد. اما هشت سال بعد معلوم شد آن الگو درست نبوده و کشور در دوران آقای هاشمی نتوانسته پیشرفت چندانی نماید. آقای خاتمی و اصلاح طلبان، الگوی توسعه سیاسی را جایگزین سازندگی کردند. هشت سال بعد معلوم شد که آن الگو هم درست نبوده و آقای احمدینژاد عدالت را الگوی توسعه کشور ساختند و همانطور که در دوران اصلاحات گفته میشد مشکلات کشور بواسطه عملکرد ضعیف دوران آقای هاشمی بوده، اینبار اصلاح طلبان متهم شدند که اقتصاد را رها کرده و کشور را درگیر بحثهایِ روشنفکرمابانه همچون گفتگویِ تمدنها و جامعه مدنی کرده بودند. بعد آقای روحانی سرکارآمدند.اینبار نوبت دولت جدید بود که مصیبتهای کشور برسر دولت آقای احمدی نژاد ریخته شود.بعلاوه الگوی جدیدی بنام تدبیر و امید هم جایگزین الگوی عدالت اقای احمدی نژاد شد.
بعد رسیدیم به جناب رئیسی. ایشان نیز همانند سایرین، اولاً خرابیها و باتلاقی که اقتصاد کشور در آن فرورفته را برگردن مسئولین قبلی انداخته اند. ثانیاً، الگوی تشکیل کارگروه ویژه را جایگزین تدبیر و امید بعنوان استراتژی زمامداری شان ساختند. برای حل هر مشکلی یک کارگروه ویژه تشکیل میشود و بامید خدا قرار است آن مشکل حل شود.با اینکه همچون دولتهای قبلی، جملگی دولتمردان و مسئولین دولت جناب رئیسی در دولتهای قبلی و نهادهای حکومتی ظرف سه دهه گذشته مسئولیتهای بالا داشته اند، اما بگونهایی از گذشته سخن میگویند و تقصیر را بر گردن قبلیها میاندازند کانه آنان تا همین پریروز در سوئیس زندگی میکردهاند و بتازگی وارد کشور شده و هیچ نقشی در سیاستها و تصمیم گیریهای گذشته نداشتهاند.