خلق آگاهی کاذب آدمهای بدلی و توهمات خود برتر پنداری
غالب ایرانیان، اجناسی که از چین وارد بازار ایران میشود را بدلی، تقلبی و بیکیفیت میدانند. بازار چین در ایران، بازار مکارهای شده است که همه نوع جنس، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، در آن یافت میشود و زرق و برق فریبندهای هم دارد اما پس از یک بار مصرف، رنگ و لعابشان میرود و دیگر چنگی به دل نمیزند و ذات و ماهیت واقعیاش بر ملا میشود.
تحت تاثیر نگاه به شرق با محوریت چین، سازوکار حاکمیتی ایران اینگونه عمل مینماید و بدلیجات تولید میکند؛ هم از جنس آگاهی و هم عینی و مادی. در چارچوب این سازوکار حاکمیتی، حقایق به راحتی وارونه تعبیر میشوند و تخیلات و توهمات جای آن را میگیرد و حاکمان، با ابزارها و دستگاههای تبلیغاتی و ایدئولوژیکی، خبرهای ساختگی جعل میکنند تا مانع از آگاهی راستین شوند و آن قدر این فرآیند ادامه مییابد تا حقیقت، مقولهای بیمعنا شود.
سخنان امثال صدیقی امام جمعه تهران و علمالهدی را باید در راستای سیاست خلق آگاهی کاذب تفسیر کرد که دارای کارکرد در نظام سلطه است و نمیتوان به راحتی از آن گذشت. این سازوکار صرفا به بُعد ذهنی محدود نمیشود و به سطح و بُعد عینی یعنی تولیدات بدلی از نوع کالا (اتومبیلهای بیکیفیت) و خدمات و حتی تولید انسانهای بدلی نیز ختم میشود.
حاکمیتی که خود اصیل باشد، ضرورتا بهدنبال تولیدات واقعی میرود. اما اگر بر خلق آگاهی کاذب مبتنی باشد، خروجیهای آن نیز جعلی از آب در میآید (مانند کرونایاب مستعان). در واقع نظام مبتنی بر آگاهی کاذب، به نظام تولیدی کاذب منجر میشود و به همین ترتیب، به سمت تولید انسانهای بدلی (قهرمان بدلی، مبارز بدلی، انقلابی بدلی، اصلاحطلب بدلی و...) نیز حرکت میکند.
در اینجا بدلیجات، جای اصیلها را میگیرند (تشبیهاتی مثل رجایی زمان و مطهری دوران و برژینسکی ایران و…) و حاکمیت موجود، با خلق آگاهی کاذب و تولیدات بدلی، تلاش میکند با فریب و تحمیق، بازار مکاره سیاست را گرم نگه دارد و با بازارگردانی غیرواقعی، منفعت بیشماری را نصیب خود کند.