❶گناهان آسيب ها و آفت هاي زبان و حرف هاي زشت دینی هشتم
آسيب ها و آفت هاي زبان
Afate-Zaban
آسيب ها و آفت هاي زبان
بدون شک زبان يکی از بزرگترين نعمت های خداوند است، اما نبايد به اين دليل هر چه بيشتر آن را به کار انداخت و بدون حساب هر سخنی را بر زبان آورد، بلکه بايد در موارد ضروری و مفيد از آن استفاده کرد.
يکی از کوچکترين اعضای بدن ماست، اما در « زبان »
عين حال به تنهايی می تواند عامل بدترين گناهان باشد
و هم وسيله برترين ثواب ها. ما در مقابل چشم و گوش
و زبان مسئوليت بيشتری داريم تا اين نعمت های الهی
ابزار معصيت نشوند. اگر چشم را رها بگذاريم در پی
نگاههای حرام و هوس آلود م یرود و انسان را بدبخت
می کند، اگر گوش را رها کنيم و آزاد بگذاريم سراغ
شنيدن حرام می رود و اگر زبان رها باشد و نظارتی
بر آن نداشته باشيم، گناهانی مثل دروغ، غيبت، تهمت، افشای راز، عيب جويی، آبروريزی و غيره از آن سر
می زند. يک آسيب های زبان پرحرفی است، امری که
سبب خطا در گفتار می شود. از اين رو کم حرفی و
حفظ زبان يک امتياز اخلاقی است و اگر بر اعضا خود
که ابزار زندگی و تکامل هستند نظارت نداشته باشيم
تبديل به وسيله گناه می شوند. روزی بايد پاسخگوی
حرف هايی باشيم که گفته ايم و شنيده ايم و نگاه های
که داشته ايم . از جمله مباحث مهم و قابل توجه، بحث
جرائم و آفات زبان است، زيرا بيش از آن اندازه که
نعمت بيان و زبان مفيد و ارزشمند است جرائم و آفات
آن زيانبار و ناپسند است و همان گونه که هيچ عبادتی
نزد خداوند برتر از سخن حق نيست، هيچ گناهی نيز
بالاتر از سخن باطل نمی باشد. اگرچه فلاسفه نطق را
در انسان مظهر تعقل و تفکر می دانند اما بهتر است ما از
را به جای نطق انتخاب « بيان » مکتب وحی بياموزيم و
کنيم زيرا در واژه بيان نکته ای وجود دارد که در نطق
نيست. بيان يعنی آشکار کردن، و سخن گفتن انسان از
آن جهت بيان گفته می شود که آنچه در ضمير و باطن
انسان است به وسيله سخن آشکار م یشود. اگر قوه
تعقل و تفکر نبود انسان نمی توانست تمام خواست ها
و نيازهای خود را ابراز دارد. مشخص است که نعمت
بيان پس از تعليم قرآن و آفرينش انسان بالاترين نعمت
هاست. از اين رو انسان بايد قدر اين نعمت را بداند.
ابعاد مختلف زبان
نعمت زبان و بيان از ويژگی های خاصی برخوردار
است از اين نکته نيز نبايد غفلت کرد که زبان دارای دو بعد مثبت و منفی است و نمی توان گفت چون
زبان نعمت عظمای الهی است پس بايد هر چه بيشتر
آن را به کار انداخت و بدون حساب هر سخنی را بر
زبان آورد، بلکه بايد در موارد ضروری و مفيد از آن
بهر هبرداری کرد. به هر حال انسان عاقل و دورانديش
اول فکر می کند آن گاه سخن می گويد. حضرت علی
زبان عاقل در پشت قلب او جای دارد » : (ع) می فرمايد
يعنی انسان عاقل ؛« و قلب احمق پشت زبان اوست
زبان خود را پيش از مشورت کردن و انديشيدن به
سخن نمی گشايد، ولی احمق قبل از اين که فکر و
انديشه کند سخن می گويد. بنابراين زبان عاقل دنباله
رو قلب اوست، ولی قلب احمق از زبانش پيروی می
کند. مومن و آگاه هر گاه بخواهد سخنی بگويد نخست
می انديشد اگر نيک بود بازگو می کند و اگر زشت
و ناپسند بود از بازگوکردن آن خودداری می کند. اما
شخص دورو و منافق آن چه بر زبانش جاری م یشود
می گويد و نم یانديشد که کدام سخن به سود او، و کدام
به زيانش تمام م یشود. رسول خدا (ص) م یفرمايند:
ايمان هيچ بنده ای درست نم یشود مگر اين که قلبش
درست شود و قلبش درست نمی شود و تا آن که
زبان او راست و مستقيم شود. در برخی از روايات
آمده که سکوت و خاموشی از سخن گفتن بهتر است
بسيارند کسانی که از سخن گفتن نادم و پشيمان اند اما
به خاطر سکوت هي چگاه اظهار ندامت نمی کنند. رسول
خدا (ص) فرمود: کسی که می خواهد سالم بماند بايد
سکوت کند. (محجه البيضاء ج ۵ ص ۱۹۳ ) بايد متذکر
شد که هدف اصلی از احاديث سکوت اين نيست
که انسان بايد هميشه و در همه حال دهان فرو بسته
و زبان به سخن نگشايد و حتی در مقام احقاق حق
خود و ديگران سکوت اختيار کند و به دفاع از خود
برنخيزد بلکه هدف و مقصود جلوگيری از هرزه گويی
کلام است و اگر در برابر ظلم و ستم سکوت کنيم، امر
به معروف و نهی از منکر که از اهم واجبات می باشد
به خطر می افتد. در پايان بايد گفت نعمت بيان با تمام
ارزش و اهميتی که دارد دارای دو بعد مثبت و منفی
است و زبان يکی از اعضای اساسی انسان است که با
آن افکار و نيت های درونی و نيز احتياجات خود را به
ديگران انتقال می دهيم و بدين وسيله به تبادل انديشه و
فکر و رفع نيازهای خود و ديگران می پردازيم و زبان
وسيله ای است که با آن می توان بهشت را برای خود
خريد يا جهنم را نصيب خود کرد. پرهيزگاران زبان خود
را کنترل و منطق و شيوه سخنن گفتن خويش را با گناه
آلوده نمي سازند.