شاید برای شما هم درک وجود خدا سخت باشد که از لحاظ منطقی بتوانید وجود آن را اثبات کنید که در آن صورت شما دست به انکار وجود خدا می زنید. ما می خواهیم در این مطلب وجود خدا را از لحاظ منطقی اثبات کنیم.

ما به هیچ عنوان نمی خواهیم با حرف های کلیشه ای و تکراری و استدلال های پوچ و بیهوده به وجود خدا پی ببریم بلکه می خواهیم با برسی و عجیب بودن پیشبینی ها در پزشکی ،پیشبینی ها در تاریخ ،معجزه ها در کلام ، اعجاب نشانه ها در آخر الزمان و معاد و فیزیک به امکان وجود خدا پی ببریم پس با ما همراه باشید.



در ابتدا باید که استدلال را به روش برهان خلف ثابت کنیم یعنی فرض می کنیم که خدا از اول وجود نداشته و نخواهد داشت و همه ی پیامبران دروغگو بودند و یا اصلا پیامبر نبوده و به قول معروف همه چیز کشک هستش و به هیچ عنوان قیامتی نیست و حیات به وسیله تکامل از ۵۰۰ میلیون سال پیش به وجود آمده است پس در این صورت به دلایل زیر توجه کنید تا اتفاقی نبودن آن ها برای شما روشن شود...

۱-عجیب بودن پیش بینی ها در پزشکی

قرآن گفته است: وقتی که شما وارد جهنم می شوید در آتش از جان شما شعله می کشد و پوست شما می سوزد.
وقتی که پوست شما بسوزد پوست جدید به شما می دهم تا آن هم بسوزد و پوست جدید ...
حدود هزار سیصد سال قرآن سر همین حرف مسخره شد و بد ترین حرف ها درباره آن ها زده می شد.
آن ها می گفتند : یعنی چی پوست میسوزه هی پوست جدید میاد ... این معنا داره ... مگه دستگاه پلاستیک سازیه هی پوست می آید
تا آن که علم پزشکی پیشرفت کرد و گفت : ما سه نوع سوختگی داریم سوختگی درجه اول و دوم و سوم

در سوختگی درجه اول پوست قرمز می شود و درد بسیاری دارد . سوختگی درجه دوم پوست تاول آب دار می زند و درد بسیار زیادی دارد . ولی در سوختگی درجه سوم دیگر آتش میرسد به ماهیچه و کل پوست از بین می رود و اینجاست که شما درد احساس نمی کنید !!!
معلوم شد که درد فقط و فقط در پوست هستش که این حرف خودش در هزار و چهارصد سال پیش امکان نداشت که حتی تصور شود اگر پیامبر دروغگو بوده پس این حرف را از کجا زده اون هم توی جامعه ای که چیزی جز شتر ،زن و شمشیر چیزی نمی فهمیدند ؛ پزشکی در صفر مطلق بوده و در هنگام درد و مریضی می گفتند : خدایان به خاطر کوچک بودن قربانی انسانی مان عصبانی شده پس کودکان بسیاری را قربانی کنید. !!!
چطور ممکن است که چنین حرفی در آن زمان از پیامبر دروغگو زده شود که قابل تأمل است ...

معجزه قرآن درمورد آهن

خوب توجه کنید => الان کسانی که در دانشگاه معدن می خوانند، درباره وجود آهن کلی بحث دارند.
درباره اینکه این همه آهن روی زمین چی کار می کنه، این همه آهن توی هسته زمین چی کار می کنه، اینکه آن از کجا آمده=> اگر زمین از باقی مونده مواد سازنده خورشید ساخته شده باید ترکیبات زمین هم مانند خورشید باشه ولی این همه درصد آهنی که بر روی زمین است از کجا آمده؟؟؟

قرآن به این موضوع به صورت مستقیم اشاره کرده، که می گوید
إنا أنزلناه حدید : همانا ما آهن را فرستادیم
لازم به ذکر است که دو نکته عربی بگویم که باب افعل هرجا که آمد یعنی تند تند ولی هرجا باب تفعیل آمد یعنی آرام آرام. مثل اعلام با تعلیم، علام صریح هست مثل زود اعلام کن برو. ولی تعلیم آرام آرام هست مثل ما هنوز در حال تعلیم هستیم. پس آیه شریفه إنا أنزلناه حدید یعنی اینکه ما آهن را یهویی و سریع نازل کردیم
باز هم همین داستان مثل داستان بالا تکرار شد و برات سر همین کلمه کلی فحش خورد که آهن فرستاده شدنی نیست و خدای شما قوانین کانی ها رو نمی دونه و آهن از اول توی زمین بوده و آهن یهویی به وجود نمیاد و...

خوب الان برای شما دارم آخرین نظریه زمین شناسی درباره به وجود آمدن آهن بر روی زمین رو میگم پس خوب توجه کنید.
وقتی که زمین یک گوی مذاب بوده یک سیارک آهنی بسیار بزرگ به زمین برخورد کرده که باعث شده که اون سیارک گرمی زمین رو بچشه و به طور کامل ذوب بشه و وارد هسته زمین بشه که پوسته شد شده و آهن بر روی زمین تشکیل شده که می گویند ماه هم از همین طریق به وجود آمده.

حالا شما خودتان قضاوت کنید که این حرفی که تازه توانستند اثبات کنن چطوری در قرآن آمده من که به هیچ عنوان هرجوری با خودم فکر می کنم که بفهمم از کجا این حرف درآمده است نمی فهمم کلمه (یهویی آهن را فرستادیم) امکان نداره از دهان اون عرب هایی در بیاد که برای زندگی خودشون بچه خودشون رو میکشند و یا اون کسی که دختر نوزاد خودشون رو برای برای این تعداد زن های قبیله بخاطر جنگ رفتن و کشته شدن مرد ها زیاد شده زنده بگور می کردند . از اون جا که این حرف از عرب ها در نمیاد پس این حرف رو چه کسی زده. آیا این حرف رو کسی به غیر از انسان زده ؟؟ آیا ممکن هست اصلا چرا گفت آهن را نازل کردیم چرا نگفت زن را نازل کردیم اونم عرب هایی که به غیر از زن کسه دیگری رو نمی شناختن

چطور ممکن است که چنین حرفی در آن زمان از پیامبر دروغگو زده شود که قابل تأمل است ...

منطق محض => نهج البلاغه

از این که نهج البلاغه عقلانیت محض است هیچ شکی نیست ... به خدا قسم تمامی مشکلات ایران با بکارگیری سخن ها و عملکرد های امیر المومنین در حکومت خود، به طور کامل حل می کند اما هیچ مسئولی رویکرد استراتژیک به این کتاب ندارند و خود ما نیز به سراغ این کتاب شریف نمی رویم ... حالا می رویم سر اصل مطلب
در خطبه اول حضرت امیر المومنین این حضرت درباره آفرینش حرف می زند که می گوید :
خداوند کوه را آفرید تا از لغزش زمین جلوگیری کند.
این جمله « از لغزش جلوگیری کند » خیلی عجیب هست
بنده روز ها درباره این جمله فکر کردم تا اینکه ،لاستیک و بالانس کردن چرخ را فهمیدم

تعمیر کار می آید و چرخ را دوران می دهد بعد مناسب آن درون چرخ سرب میگذارد تا به بالانس کامل برسد. در همان مقیاس بیاید بر روی زمین، اگر یک چاقوی بزرگی را داشته باشد که طول آن بینهایت باشد و با آن چاقوی بزرگ زمین را از مرکز صقل زمین به دو نیمه تقسیم کنیم باید و باید وزن دو نیم کره زمین برابر باشد. حالا اگر آن دو نیم کره زره ای سبک تر باشد زمین به لغزش در می آید زیرا سرعت زمین بسیار بسیار بالا است و امکان ندارد سرعت زمین را زره ای احساس کنیم. حالا میفهمیم کوه در زمین همانند سرب در لاستیک عمل می کند تا همانطور که لغزش لاستیک با سرب از بین میرود همانطور هم لغزش زمین با کوه از بین میرود...

حالا شما به این سوال ها پاسخ درست بدهید:
در آن زمان آیا ثابت شده بود که زمین کروی است ؟
حضرت علی (ع) چیزی مانند گالیله از ستاره شناسی می دانست؟
در زمانی که مردم می گفتند زمین صاف بوده است لغزش زمین چه معنا دارد؟
با توجه به سوالات بالا می فهمید که حتما کسی وجود داشته که این علم و سخن را با ایشان داده باشد.

معاد و فیزیک

انیشتین در عصر نوین به مدد معادلات ریاضی به فیزیک و ساختار جهان رنگ و بوی تازه ای بخشید.
نظریات او در باب شناخت نور، زمان، ماده و انزژی کاملا مشهور است.
او عملا پاسخ منطقی به سوال «نور چیست» را ارائه کرد و ایده های او به نوعی تخیلات چندین ساله بشر را ممکن ساخت.
او با نظریه خود، ساختار بسیار ساده جهان پیشین را کاملا پیچیده کرد.
اینکه با نزدیک شدن به سرعت نور چه تغییرات محسوسی در زمان و مکان پیش می آید.
اما معاد در فیزیک چگونه مطرح می شود؟!
برای هر سوال قابل درکی، پاسخ علمی و یا دست کم علمی پیدا می شود.
بعضی ها غیر ممکن بودن مسئله معاد را مطرح می کنند اما از منظره علمی می توان بحث غیر ممکن بودن معاد را رد کرد.

ما در فیزیک بار ها درباره فرمول E=M.C² را دیده ایم و درباره آن به سادگی بحث کرده ایم.
با جرأت می توان ادعا کرد که پاسخ رد غیر ممکن بودن معاد در همین فرمول نهفته است.
اگر بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد، دوباره عینا به ماده تبدیل می شود.

این فرمول اثبات می کند که امکان زخ دادن معاد وجود دارد. یعنی امکان تبدیل انزژی به ماده وجود دارد. به زبان ساده تر امکان زنده شدن پس از مرگ وجود دارد. پس چرا معاد را که یکی از پایه های اساسی تمامی ادیان است انکار می کنید.

قرآن و بیگ بنگ!     Big Bang

مورد بسیار عجیب در قرآن که بسیار ذهن افراد را درگیر می کند و بعضی از افراد آن را دلیلی برای اثبان عدم وجود خدا می دانند همان نظریه ای است که تمامی فیزکدانان آن را تصدیق کرده و آن را تایید کرده اند.
نظریه بیگ بنگ با اندکی تحقیق در قرآن وجود دارد!؟!؟

أو لَم یَر الَّذینَ کَفَروٌا أنَّ ألسَّماواتِ و ألأَرض کَانَتَارَتقَا فَفَتَقنَهُمَا وَ جَعَلنَا مِنَ ألمَاء کُلَّ شئٍ حَیٍّ أَفَلَا یؤمِنوُنَ

آیا کافران ندیدند که ابتدا آسمان ها و زمین بسته بود و ما آنها را بشکافتیم و از آب هرچیزی را زنده گرداندیدیم؟؟ پس چرا باز به خدا ایمان نمی آورند

سوره انبیا، آیه 30

خواهشاً اگر حوصله خواندن دیگر متن ها را ندارید حتما این بخش را با حوصله بخوانید. در هر کجا در قرآن کلمه آیا ندیدند و یا ندیدید آمد یعنی قطعا این واقعه اتفاق افتاده و یا خواهد افتاد، چه در آینده و چه در گذشته. یعنی این قضیه به اثبات رسیده و یا به اثبات خواهد رسید.     مثال بسیار زیادی وجود دارد که خودتان می توانید با یک سرچ ساده در گوگل مطالب مورد نظر را بخوانید.
لازم به ذکر است که خود کلمه Bang به انگلیسی به معنای بستن ،محكم زدن ،صداى بلند يا محكم و صداى انفجار (ترق) است.

منظور از بسته بودن آسمان ها و زمین، همان ابتدای آفرینش است که بر اساس نظریه اثبات شده فیزیکی است، که تمام جهان از یک انفجار بزرگ به وجود آمده است. یعنی قبل از آفرینش آسمان ها و زمین، با نظر خاص خدا این انفجار بزرگ به وجود آمده، و طبق آیه قرآن سوره ذاریات، آیه 49 همواره آسمان ها (یعنی تمام چیزی که در بالای سرمان وجود دارد) گسترش و توسعه یافته.     اصلا بیان خود کلمه گسترش یعنی از جایی شروع شده که در حال گسترش است و با وجود اینکه انرژی جهان همواره در حال کم شدن است یعنی ابتدا این انرژی از جایی بدست آمده.
آسمان ها و زمین، همان جمع بستن کل هستی است که طبق آیه یکپارچه بوده اند.

یک پیشگویی خیلی ریزی هم بیان شده که می گوید: آیا خود کافران (نظریه پردازان فیزیکی) این قضیه را اثبات نکرده اند که ابتدا، تمام جهان در یک نقطه یا یکپارچه بود و سپس انفجار بزرگی شکل گرفت و تمام آسمان ها (تمامی ستاره ها و کرات) گسترش یافتند و عظمت یگانگی خدا را خود فیزیکدانان و نمی بینند... پس برای چه با وجود این آیه های روشن از قدرت خدا، ایمان به خالق یکتا نمی آورند.
خواهشاً درمورد آیه بالا فکر کنید.

معجزه در کلام

کتاب قرآن یک کتاب است که جنبه های اعجاز بسیار زیادی دارد. لطفا به مطالب زیر دقت کنید تا عجیب بودن این کتاب را متوجه بشوید.

جنبه های اعجاز قرآن کریم

1_ اعجاز لفظی:

خداوند برای بیان معارف ژرف و عمیق قرآن، زیباترین و مناسب ترین کلمات و عبارتها را انتخاب کرده است تا به بهترین وجه، معنای مورد نظر را برساند و دل های آماده را به سوی حق جذب کند. هر کس با زبان عربی آشنا باشد، به محض خواندن قرآن، در مییابد که آیات آن با سایر سخن ها کاماً فرق می کند و به شیوهای خاص بیان شده است.

این حقیقت، از همان آغاز نزول مورد توجه همگان و حتی مخالفان قرار گرفته بود. ساختار زیبا و آهنگ موزون و دلنشین کلمه ها و جمله ها، شیرینی بیان و رسایی تعبیرات با وجود اختصار سبب شده بود که سران مشرکان، مردم را از شنیدن قرآن منع کنند و اگر کسی برای شنیدن قرآن نزد پیامبر میرفت، یا از پشت دیوار خانه پیامبر، به قرآن خواندن ایشان گوش فرا میداد، او را مجازات می کردند.

همین زیبایی لفظی، سبب نفوذ خارق العاده این کتاب آسمانی در افکار و قلوب در طول تاریخ شده است و بسیاری از مردم به خصوص ادیبان و دانشمندان تحت تأثیر آن مسلمان شده اند.

کافری که مجذوب قرآن شد!

ولید بن مغیره از بزرگان مکه بود. روزی به تقاضای جمعی از مشرکان نزد پیامبر آمد تا از نزدیک شخصیت او و معجزهاش را بررسی کند. پیغمبر قسمتی از سوره سجده را تلاوت کرد. این آیات چنان تأثیر و هیجانی در ولید ایجاد کرد که بی اختیار از جا حرکت نمود، نزد مشرکان بازگشت و گفت:
سوگند می خورم که از محمد سخنی شنیدم که نه به گفتار انسانها شباهت دارد و نه به گفتار پریان؛ گفتار او شیرینی و زیبایی مخصوصی دارد، و بر هر گفتاری پیروز خواهد شد.
از آن روز زمزمه در میان قریش افتاد که حتی ولید نیز مجذوب گفتار پیامبر شده است.

قرآن و آخرین پیامبر، آیت الله مکارم شیرازی، ص 78

2_ اعجاز محتوایی:

گذشته از اعجاز لفظی، قرآن کریم از نظر محتوا و مطالب آن ویژگی هایی دارد که نشان می دهد از قلم هیچ اندیشمندی تراوش نکرده است، چه رسد به شخصی که قبل از آن، چیزی ننوشته و آموزشی ندیده است. این جنبه از اعجاز برای کسانی که زبان قرآن را نمیدانند و فقط از ترجمه ها استفاده می کنند نیز قابل فهم و ادراک است. برخی از این جنبه های اعجازی عبارت اند از:

الف)   انسجام درونی در عین نزول تدریجی:

میدانیم که آثار و نوشته های اولیه دانشمندان و متفکران با آثار دوران پختگی آنها متفاوت است. ازاینرو، دانشمندان معمولا در نوشته های گذشته متفکران با آثار دوران پختگی آنها متفاوت است. از این رو، دانشمندان معمولا خود تجدید نظر می کنند و اگر بتوانند، کتاب های گذشته خود را اصلاح می نمایند.

با اینکه بیش از شش هزار آیه قرآن کریم در طول 23 سال به تدریج نازل شده و درباره موضوعات متنوع سخن گفته است، نه تنها میان آیات آن، تعارض و ناسازگاری نیست، بلکه آیاتش دقیقتر از متنوع اعضای یک بدن با یکدیگر هماهنگی دارند و همدیگر را تأیید می کنند.

ب)   تأثیر ناپذیری از عقاید دوران جاهلیت:

در هر دوره های از زمان، مجموعه های از افکار، عقاید و آداب و رسوم که از آن به فرهنگ تعبیر می شود، مردم را کم و بیش تحت تأثیر قرار می دهد. فرهنگ مردم حجاز آمیزهای از عقاید نادرست و آداب و رسوم خرافی و شرک آلود بود. با وجودّ این، قرآن کریم نه تنها از این فرهنگ تأثیر نپذیرفت، بلکه به شدت با آداب جاهلی و رسوم خرافی آن مبارزه کرد و به اصالح جامعه پرداخت و از موضوع هایی همچون عدالت خواهی، علم دوستی، معنویت و حقوق برابر انسانها سخن گفته است.

ج)   جامعیت و همه جانبه بودن:

با وجود اینکه قرآن کریم حدود چهارده قرن پیش نازل شده، در مورد همهٔ مسائل مهم و حیاتی که انسان در هدایت به سوی کمال بدان نیاز دارد، سخن گفته و چیزی را فروگذار نکرده است. این کتاب فقط از امور معنوی، یا آخرت و رابطه انسان با خدا سخن نمی گوید؛ بلکه از زندگی مادی و دنیوی انسان، مسئولیت های اجتماعی و رابطه وی با انسان های دیگر سخن می گوید و برنامه ای جامع و همه جانبه را در اختیارش قرار می دهد.

ح)   پیش گویی قرآن درمورد ایرانی ها :

خداوند عهدی را میان بنی اسرائیل بست، همان عهدی که در تورات از ان به فراوان یاد شده; اما افراد بنی اسرائیل این عهد را شکستند و به جنگ و خون ریزی و برده داری روی آوردند از این رو خداوند طبق نسخ خود انجیل این عهد را از آن ها گرفت و به افرادی داد که قدردان آن باشند; از این رو خداوند از عهد و پیمان مقدس در قرآن زیاد یاد کرده.
می توانید بخش اول سوره نور را بخوانید در آن جا توضیحات بیشتری داده است که این عهد چیست و باید برای این عهد چه کار کرد.
اما خداوند در سوره مائده آیه 54 گفته است که شما این عهد را خواهید شکست و در صورت شکستن این عهد و پیمان مقدس چنین کاری را انجام می دهد.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿٥٤﴾
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ ﴿٥٥﴾

اى كسانى كه ایمان آورده‏ اید! هر كس از شما، از آیین خود بازگردد، خداوند جمعیتى را مى ‏آورد كه خدا آنها را دوست دارد و آنان (نیز) خدا را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نیرومندند; آنها در راه خدا جهاد مى‏ كنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل (و نعنمت زیادی) خداست كه به هر كس بخواهد مى ‏دهد; و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست. (۵۴)
همانا سرپرست و ولى شما، خداست و پیامبر او، و کسی که نماز را برپا مى دارد و در حالت ركوع، زكات مى ‏دهد. (۵۵)

سوره مائده، آیه 54 و 55

در ابتدا اشاره دارد به تمام مسلمانان و می تواند شامل تمامی افراد بشود و می گوید:

اگر شما از دین خود برگردید خداوند گروهی را خواهد آورد که خدا آنها را دوست دارند و آنها نیز خدا را دوست دارند.
این جا اشاره به افرادی دارد که درآینده خیلی دور می آیند زیرا سَوْفَ به معنای آینده خیلی دور و سَـ به معنای آینده نزدیک است. همچنین این افراد معیار حکومتشان را اسلام می گذارند و اینجا صرفا منظور از اسلام، اسلام شیعی نیست.

در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نیرومندند; آنها در راه خدا جهاد مى‏ كنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند.
اینجا اشاره به صفات این افراد دارند و اصول تولی و تبری در آن روشن است و می گوید که در راه خدا جهاد بزرگی می کنند.
منظور از سرزنش این است که در آن زمان افراد زیادی به آنها ایراد می گیرند و آنها را سرزنش می کنند و می گوید که این نوع سرزنش ترس دارد اما آنها نمی ترسند و نترس بودن آنها بخواطر ایمان آنها به خدا است. (می تواند بخواطر تحریم ها نیز بشود که ایران، چرا اسرائیل را مانند بسیاری از کشور های عربی نمی پزیرد تا تمامی تحریم ها و مشکلاتش برطرف شود)

این، فضل (و نعنمت زیادی) خداست كه به هر كس بخواهد مى ‏دهد; و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.
در این آیه اشاره دارد که خداوند این ویژگی افراد را می تواند به هر گروهی بدهد.
فَضْل در زبان عربی به معنای نعمت زیادی است که به این قوم خداوند نعمت زیادی را می دهد اما شرط خداوند این است که این قوم، ویژگی های آیه های قبلی و بعدی را داشته باشند و در راه خدا با اقتدار جهاد کنند.

همانا سرپرست و ولى شما، خداست و پیامبر او، و کسی که نماز را برپا مى دارد و در حالت ركوع، زكات مى ‏دهد.
در این آیه خداوند به خصوصیات این قوم شاره می کند و این گوید که این قوم افرادی هستند که ولایت خدا و پیامبر را قبول دارند.
اما در قسمت بعد گفته شده که این افراد که خداوند آن را در آینده بسیار دور می آورند، علاوه بر قبول ولایت خدا و پیامبر ولایت کسی را قبول می کنند که در رکوع نمازش زکات داده است.
عموم مفسران شیعه سنی و وهابی بر این باورند که این شخص همان حضرت علی است. که داستان آن بدین شرح است...

با نزول این آیه، رسول خدا دریافت که چنین واقعه ای رخ داده است و کسی در رکوع صدقه داده است و خداوند قصد دارد او را معرفی کند، با شتاب و در حالی که آیه را میخواند و مردم را از آن آگاه می کرد، به مسجد آمد و پرسید:
چه کسی در حال رکوع صدقه داده است؟
فقیری که انگشتری در دست داشت، به حضرت علی که در حال نماز بود، اشاره کرد و گفت: آری، این مرد در حال رکوع، انگشتری خود را به من بخشید.
مردم که از محتوای آیه با خبر شده بودند، تکبیر گفتند و رسول خدا نیز، ستایش و سپاس خداوند را به جا آورد.
نزول این آیه در چنین شرایطی و اعالم والیت حضرت علی از جانب رسول خدا ، برای آن بود که مردم با چشم ببینند و از زبان پیامبر بشنوند تا امکان مخفی کردن آن نباشد.

تاریخ طبری، ج 2 ،ص 62 و 63؛ کنزالعمال، ج 6 ،ص 397 و تاریخ پیامبر اسالم از دکتر محمد آیتی.
برای مطالعه کامل داستان، به کتاب سالم بر خورشید از سید علیاکبر حسینی، ج 1 ،ص 171 مراجعه کنید.

این آیه اثبات می کند که وقتی که مردم حجاز (چون عهد دقیقا با افرادی که ولایت امیر المومنین را در قدیر دیدند و قبول ضاهری کردند بسته شد.) وقتی از دین خود مرتد و جدا شوند و نفاق پیشه کنند، در آینده خیلی دور افرادی که ولایت امیر المومنین را قبول می کنند به وجود می آید و چنین صفاتی دارند.
حالا دقیقا این کشور که در آینده خیلی دور پدید می آید به جز ایران امروزی چه کشوری می تواند باشد که دقیقا در راه خدا جهاد می کنند، از سرزنش و تحریم هیچ کشوری نمی ترسند، ولایت علی(ع) را قبول می کنند، در برابر هر مسلمانی چه شیعه چه سنی احترام می گذارند، در برابر هر متجاوزی مانند: اسرائیل، آمریکا، آفریفا جنوبی (به دلیل نژاد پرستی)، عربستان سعودی و ... سرسخت و نیرومندند و تمام قدر در آرمان هایشان هستند؟؟
این است که باید مراقب آرمان های این نظام باشیم که اگر روزی برسد که این ملت، آرمان ها و اهداف این نظام را فراموش کنند و آن کشور ها بر ایران پیروز شوند؛ قطعا ایران را تجزیه می کنند همان طور که آلمان و عثمانی و بخش های از خود ایران (افغانستان و پاکستان) را جدا کردند. باید تمام قدر، تا ظهور پایه این نظام باشیم وگر نه ایران امروزی به طور کامل از بین می رود.

خ)   ذکر نکات علمی بی سابقه :

در جامعه ای که علم و دانش جایگاهی نداشت و خبری از رشته هایی مانند فیزیک، زیست شناسی، گیاه شناسی و ستاره شناسی نبود، قرآن کریم به برخی نکات علمی اشاره می کند که در تمام دنیای آن روز بی سابقه بود و بعدها به مروز زمان توسط دانشمندان کشف گردید. اشاره به این قبیل نکات علمی، گویای آن است که قرآن کریم بسیار فراتر از علم آن روز جامعه سخن گفته و ذکر این قبیل نکات علمی فقط از کسی ساخته است که آگاه به همه علوم باشد؛ یعنی همان خدا.

1_ انبساط جهان

نظریه انبساط جهان، یکی از مهم ترین کشفیات نجومی انسان در قرن بیستم است. بر طبق این نظریه، کهکشان ها با سرعت فوق العاده ای در حال حرکت و فاصله گرفتن از یکدیگرند که در نتیجه آن، جهان هستی مدام در حال گسترش و انبساط است. مطلبی که خداوند در قرآن کریم به آن اشاره کرده است:

و السَّماءَ بَنَایناها بِاَید وَ اِنا لِموسعونَ

و آسمان را با قدرت خود برافراشتیم و همواره آن را توسعه می بخشیم

سوره ذاریات، آیه 49

2_ ماه تابان و خورشید درخشان

خداوند در قرآن کریم از ماه با تعبیر «منیر» و از خورشید با تعبیر «سراج» یاد کرده است.در زبان عربی، منیر به شیء نورانی گفته می شود که از خودش نوری ندارد، اما نور از منبع دیگری بر روی آن می تابد، در حالی که سراج به شیء نورانی می گویند که نورش از درون خودش است قرآن کریم قرن ها قبل از آنکه بشر به این نکته پی ببرد که نور ماه از خودش نیست و آن را از خورشید دریافت میکند به زیبایی این نکته را بیان کرده است:

وَ تَبارَکَ الَذی جَعَلَ فِی السَماءَ بُرُجا فیها سِراجا وَ قَمَرَا مُنیرا

بزرگوار آن خدایی که در آسمان ستاره ها را مقرر داشت و در آن چراغ خورشید روشن و ماه را نور دهنده ساخت

سوره فرقان، آیه 61

3_ حرکت صفحات قاره ای

در روزگاری که همه ایمان داشتند که زمین صاف است ولی قرآن عجیب ترین حقایق کشف شده در قرن 20 را با مثال جالبی بیان کرده است. لطفا به آیه زیر توجه کرده و زره ای فکر کنید.

وَ تَری الجِبالَ تَحسبها جَامِدَه و هِیَ تَمُرُمَر السَحابِ

کوه ها را می بینی و جامد و ساکن تصور می کنی و این در حالی است که مانند ابر در حال حرکت هستند

سوره نمل، آیه 88

در این آیه صراحتاً اشاره شده که کوه ها با آن همه سنگینی و جرم بسیاری که دارند مانند تکه های ابر در حال حرکت اند.
این آیه بیان می کند که زمین می تواند مانند تکه های ابر نیز حرکت کنند.

باید توجه داشت که قرآن همواره ما را به فکر کردن و تَدَبُر و اندیشه دعوت می کند پس چرا ما باز هم به وجود خدا شک می کنیم.
این عجیب نیست؛ این حرف ها در 1400 سال پیش در اوج جاهلیت افراد زده شده و تک تک این حرف ها درست و بی عیب و نقص بوده.
اگر که شما یک آیه مشکوک در ذهن خود دارید لطفا آن آیه را در این جا بیان کنید تا پاسخ آن را سریعا به شما بدهم. همانا قرآن کتابی کامل و دقیق و هدایت کننده است.

امروزه خدا ناباوران با نشان دادن آیه های از قرآن این کتاب را استهزا و مسخره می کنند.   نمونه عجیب این حرف ها بحث وجود جن و اجنه در قرآن است که حتی خارجی ها و بی خدا ها کتاب ها درباره جن و عنصر وجود جن نوشته اند.
ما هم مطالب بسیار بسیار معتبر از دانشمندان جهان را جمع آوری کرده ام لطفا این مطالب را مطالعه کنید.

از شما عاجزانه خواهش می کنم اگر در این مطالب مورد مشکوک و عجیب و غیر قابل قبول مشاهده کرده اید حتما در اینجا بیان کنید.
اگر هم سوالی دارید صبر نکنید حتما از ما بپرسید تا پاسخ شما را شخصی و برای خودتان بفرستیم.