شكل هاي حضور جن در بدن انسان
تعريف مس:
مس به معني داخل شدن جن در بدن انسان به منظور اذيت كردن، سكني گزيدن و يا بر او حكم كردن است و بعضي مي گويند تلبس با مس تفاوت دارد اما حقيقت هر دو يكي است. تلبس يعني حضور جن در بدن انسان و حكم كردن جن بر او است.
انواع مس
داخل شدن به خاطر عشق:
يكي از جن هاي مذكر، عاشق يكي از انسان هاي مؤنث مي شود در نتيجه داخل بدن او مي شود گاهي اين نوع از مس زماني روي مي دهد كه شخص در رختخوابش است و با همسرش قبل از اين كه نام خدا را بياورد، نزديكي مي كند_ به خصوص در تابستان- كه لباس نازك مي پوشند و بدن تقريباً لخت است و يا هنگام داخل شدن به دستشويي و حمام[براي استحمام كردن] بدون گفتن بسم الله[17] يا گاهي صدايي ميشنود كه يكي از مقابل يا پشت سر او را مي گيرد يا حركتي را در اعضاي تناسلي اش احساس مي كند و عكس اين مورد نيز صحيح است يعني اين كه يكي از جن هاي مؤنث عاشق يكي از انسان هاي مذكر شود و تقريباً كارهاي گفته شده را با او انجام مي دهد.
نشانه هاي اين نوع مانند برآمدگي در اعضاي تناسلي، درد و نارحتي شديد در هنگام خواب در پستان ها، تنفر شديد از همسر در حالت جماع و نزديكي، بسيار دچار احتلام شدن در خواب و ديدن شبه هايي كه در خواب كه با تو جماع مي كنند.
داخل شدن جن به خاطر انتقام:
انسان بر جني تجاوز كند و جن براي انتقام از او دست به كار شود و او را اذيت كند مثلاً انساني آب گرمي را در حمام بريزد يا اين كه داخل حمام شود بدون اين كه استعاذه بگويد و بدون اين كه بداند بر جن(كه در شكاف ديوار يا لانه حشرات است)، ادرار نمايد، اذيت كردن حيواناتي چون سگ و گربه، يا اين كه انسان ناخواسته بر روي جني كه خوابيده است برود يا بدون اين كه متوجه شود جني را بكشد و جن به خاطر انتقام از آن شخص دست به اين كار بزند؛ كشتن مارها در خانه ها بدون اين كه او را نهي كرده باشد. فرياد زدن، بسيار گريه كردن، موسيقي و خواندن قرآن در جريان آب ها، پريدن يا افتادن از مكان بلند بدون اين كه نام خدا برده باشد كه ممكن است بر مكاني كه در آن جني خوابيده يا خبر ندارد بيفتد. انداختن سنگ در چاه يا در دشتي بدون اين كه نام خدا را بياورد كه در آن هنگام به جني برخورد كند. خواندن كتاب هاي سحر و احضار جن، سم پاشي كردن حشرات بدون گفتن بسم الله.
انتقام غير مستقيم: هنگامي كه شيطان نتواند از شخص معيني به خاطر پايبند بودن آن انسان به اذكار و اوراد روزانه يا به خاطر سببي از اين اسباب انتقام بگيرد در اين هنگام شيطان به اذن و اراده خداوند بر عزيزي يا نزديك ترين شخص به آن انسان مسلط مي شوند؛ مانند داخل شدن در همسر به خاطر انتقام از شوهر.
به خاطر ظلم نمودن به انسان: اين مورد غالباً به خاطر غفلت انسان از ذكر و ياد خدا روي مي دهد الله تعالي مي فرمايد:{وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرّحْمَنِ نُقَيّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِين}[18] «هر كس از ياد [خداي] رحمان دل بگرداند بر او شيطاني ميگماريم تا برايش همدمي باشد»
داخل شدن به خاطر سكني گزيدن و ماندن در آن:
و اين نوع نادري از داخل شدن است و در مناطق دور دست اتفاق مي افتد هنگامي كه براي جن داخل شدن در بدن انسان ممكن مي شود و در آن به خاطر فراواني جا ساكن مي شود و در جسد انسان مينشيند و آن را مانند منزل خود مي داند از خوردني كه بر آن بسم الله گفته نشده مي خورد و بدن انسان او را حمل مي كند و به وسيله او راه مي رود و اين مورد كمتر اتفاق مي افتد.
داخل شدن به خاطر كمك كردن:
اين نوع نيز كم اتفاق مي افتد بدين گونه كه تعدادي از جن ها براي كمك كردن فردي در كاري يا كارها دست به اين كار مي زنند يا اين كه او را ضعيف مي بينند و گمان مي كنند كه با داخل شدن در بدن او به او كمك كرده اند.
داخل شدن در بدن انسان به سبب سحر: جني كه در خدمت ساحر است به خاطر اذيت كردن مورد سحر زده شده وارد بدن او مي شود.
داخل شدن به سبب چشم زخم: شيطان در بدن چشم خورنده با عمل چشم زننده نفوذ مي يابد و وارد بدنش مي گردد.
شكل هاي حضور جن بر بدن انسان
1. وسوسه: وسوسه گاهي از نفس انسان و گاهي از شيطان است. الله سبحانه و تعالي در سوره ق ميفرمايد: {وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}[19] «و ما انسان را آفريدهايم و ميدانيم كه نفس او چه وسوسهاي به او ميكند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتر هستيم» و در سوره طه مي فرمايد:{فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشّيْطَانُ قَالَ يَآدَمُ هَلْ أَدُلّكَ عَلَي شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لاّ يَبْلَي}[20] «پس شيطان او را وسوسه كرد گفت اي آدم آيا تو را به درخت جاودانگي و ملكي كه زايل نميشود راهنمايي كنم» و در سوره ناس مي فرمايد:{قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ النّاسِ* مَلِكِ النّاسِ* إِلَهِ النّاسِ* مِن شَرّ الْوَسْوَاسِ الْخَنّاسِ* الّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النّاسِ* مِنَ الْجِنّةِ وَالنّاسِ} «بگو پناه ميبرم به پروردگار مردم(1) پادشاه مردم(2) معبود مردم(3) از شر وسوسهگر نهان(4) آن كس كه در سينههاي مردم وسوسه ميكند(5) چه از جن و [چه از] انس». پس نفس، انسان، و جن هر كدام داراي وسوسه هستند. وسوسه ممكن است از داخل يا خارج باشد اما شيطان هنگامي كه وارد بدن انسان شود وسوسه اش بسيار تأثير گذار است و شخص جن زده را در سرگرداني ذهني پيوسته قرار مي دهد و از او توان تمركز، تفكر و خشوع در نماز را به خاطر شدت وسوسه مي گيرد. شيطان، شخص جن زده را دچار شك و ترديد مي كند و در تصرفات، سخنان و كارهايش و در سخنان، كارها و تصرفات ديگران دچار ترديد مي نمايد و آن در خلال آن چه است كه شيطان به قلبش وسوسه مي كند تا آن جا كه آن وسوسه را باور مي كند و به خود تلقين مي كند و به درستي آن معتقد ميشود در نتيجه براي دخل و تصرف شيطان از طريق وسوسه خوار و ذليل مي گردد.
2. حاضر شدن بر بدن انسان: شيطان بر قسمتي از بدن مريض وارد مي شود و باعث درد در پشت يا سرش مي گردد و شنيدن و ديدن را به طور كامل از دست مي دهد و اين مرض روزهاي بسياري ادامه مييابد و اين مانند فلج هميشگي كه به سبب جن بوجود مي آيد.
3. حضور كامل: حضور جن در بدن مريض حضور كامل است و بر زبانش سخن مي گويد و با بدنش فاصله اي را با سختي يا مشاجره كردن با مردم، يا به حالت فرار مي پيمايد. در تمام اين مدت جن در بدن مريض وجود دارد و مريض چيزي نمي داند تا آن جا كه از شياطين كساني هستند كه تمام مدت حاضر هستند و در ماشين مي نشينند و با مريض سفر مي كنند و او نمي داند و اين مدت حضور جن كه به خاطر ضعف ايماني و بدني است با قوي شدن دوباره انسان متوقف مي شود.
4. حضور مشترك: و اين شبيه حضور زن و شوهر و حضور كامل است اما مرتبه اي از آن پايين تر است و آن اين كه شيطان بر بدن انسان وارد مي شود و ممكن است تمام وجود انسان، از نوك سر تا پاهايش را در برگيرد و انسان هر چيزي كه اطرافش روي مي دهد را مي فهمد اما با كلامي سخن مي گويد و كاري را انجام مي دهد بدون اين كه بخواهد آن را انجام دهد بلكه از انواع جن اين است كه بر زبان انسان سخن مي گويد و ممكن نيست كه مشخص كنيد و بداند كه چه كسي است كه دارد سخن مي گويد تا آن جا كه خود مريض نيز نمي داند و اين نوع حضور را بسياري از شياطين در حالات سحر انجام مي دهند به خصوص در حالات سحر تفرق و جدايي. در اين حالت شيطان حاضر مي شود و با ديگري مشاجره ميكند تا اين كه جدايي روي مي دهد.
5. تماس جن با انسان در رختخواب: خداوند متعال مي فرمايد:{إِنّمَا ذَلِكُمُ الشّيْطَانُ يُخَوّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُمْ مّؤْمِنِينَ}[21] «در واقع اين شيطان است كه شما را از دوستان خودميترساند پس اگر مؤمنيد از آنان مترسيد و از من بترسيد».
اين نوع داراي نشانه هاي بسياري از جمله آشفتگي، بي خوابي، لرزش بدن، كابوس ها و اشكال ترسناك(چون مار، سگ، گربه، الاغ، استر، عقرب، عنكبوت، مارمولك، گاو، شتر، ميمون، پلنگ، فيل و شبحهاي ترسناك) مي باشد.
اگر سبب داخل شدن به خاطر عاشق شدن انسان بوده است براي جن روشن مي كنيد كه كار او حرام است و به دليل اين كار روز قيامت مجازات مي شود و از عذاب و عقاب خداوند او را بترسانيد.
اگر سبب داخل شدنش به خاطر ظلم و تجاوز بر انسان بوده است برايش روشن گردانيد كه عاقبت ظالمان بسيار ناگوار است و آن چه خداوند از عقاب و مجازات براي ظالمان در روز قيامت آماده كرده است را روشن گردان. الله تعالي مي فرمايد: (إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا)[22] «ما براي ستمگران آتشي آماده كردهايم كه سراپردههايش آنان را در بر ميگيرد و اگر فريادرسي جويند به آبي چون مس گداخته كه چهرهها را بريان ميكند ياري ميشوند وه چه بد شرابي و چه زشت جايگاهي است».
اگر اين كار جواب داد و مراد حاصل شده قبل از اين كه خارج شود از او عهد بگيريد و اين عهد يا مانند آن را پشت سر او تكرار كنيد:" از تو عهد مي گيرم كه از اين بدن خارج شوي و دوباره به آن برنگردي و وارد بدن هيچ مسلمان ديگري نشوي و اگر از عهد و پيماني كه با من بسته اي تجاوز كني و آن را بشكني لعنت خدا، ملائكه و همه مردم بر تو باد".
سپس به او بگو از كجا خارج مي شوي؟ اگر گفت از چشم يا از شكمش بگو نه بلكه از دهان، بيني يا از انگشتان دست يا پا خارج شو.
بعد از اين كه تأييد كرد كه خارج مي شود چون جن دروغ مي گويند دوباره به منظور رقيه بر او قرآن بخوانيد اگر با خواندن قرآن متأثر گرديد مانند اين كه دچار اضطراب و لرزيدن در قسمتي از بدنش شود بدان كه جن از بدنش خارج نشده است و اگر تغييري در او به وجود نيامد بدان كه خارج شده است اما از مريض بخواه كه بار ديگر به تو مراجعه كند تا از خروجش به طور كامل مطمئن گرديد.
حالت ها و آسيب هاي قبل و بعد از رقي و تعويذ[23]
1-حالات و آسيب هايي كه قبل از تعويذ در بيمار ظهور مي يابد:
يك سري حالات و آسيب ها قبل از اينكه در مورد شخص جن زده و ... تعويذي خوانده شود در وي ظهور مي يابد. آنها عبارتند از:
1-اينكه شخص به طور ناگهاني از چيزي كه شديداً بدان عشق مي ورزيده نفرت پيدا مي كند و يا به چيزي كه شديداً از آن نفرت داشته علاقه پيدا مي كند.
2-به بيماري هاي گوناگون بسياري مبتلا مي شود و علم طب (نيز با همه پيشرفت خود) هيچ دليل يا عاملي را براي اينگونه بيماري ها تشخيص نمي دهد.
3-(در طول شبانه روز) به خصوص بعد از نماز عصر و مغرب افسردگي شديدي را احساس مي كند (و به تعبيري دلش مي گيرد).
4-از كار كردن و ظاهر شدن در محيطهاي اجتماعي (و كاري) مثل مدرسه، دانشگاه و غيره نفرت پيدا كرده عزلت و گوشه نشيني را اختيار مي كند.
5-خيالاتي مي شود و گاهاً تصور مي كند كارهايي را انجام داده كه واقعاً آن را انجام نداده است.
6-رنگ پريده مي شود يا رنگ صورتش به زردي مي گرايد و همچنين گاه لكه ها و داغ و نشانه هايي گندمگون يا مايل به رنگ آبي در صورتش هويدا مي گردد و هيچ عاملي (پوستي يا داخلي) نيز توسط پزشكان براي اين بيماري تشخيص داده نمي شود.
7-هر از چندگاهي دچار سردرد مي شود و يا به طور ناگهاني تب مي كند.
8-جنجالها و مشاجراتي كه بين زن و مرد يا ديگر اعضاي خانواده به خاطر مسائل بسيار اندك و پيش پا افتاده صورت مي گيرد مي تواند يكي از حالات و آفتهاي سحر، مس شياطين يا چشم زخم باشد.
9-فرد در حاليكه بيدار است، گويي در عالم رويا به سر مي برد و دچار وهم و گمان مي شود.
10- مدام كسل است و احساس مي كند كار و تلاش زيادي را انجام داده (در حالي كه هيچ كاري نكرده است). همچنين اشتهاي او براي غذا خوردن كم مي شود.
11- وقتي كه راه مي رود احساس مي كند (روي هوا راه مي رود و) وزني ندارد.
12- همواره احساس مي كند صدايي در يك يا هر دو گوش او طنين انداز مي شود.
13- بيمار اگر زن باشد در حالتهاي مختلف و به خصوص هنگامي كه مرحله پريود را سپري مي كند در ناحيهي رحم خويش احساس درد مي كند يا مكرراً دچار استحاضه مي شود.
14- به خاطر اندك چيزي شديداً عصباني مي شود.
15- همواره دوست دارد بخوابد و از خوابهاي سنگيني كه بيدار شدن از آنها بسيار مشكل است رنج مي برد.
16- احساس مي كند كسي او را صدا مي زند ولي هرچه به اطراف مي نگرد كسي را نمي بيند.
17- درد شديد و مداومي در ناحيه پايين يا وسط پشت و يا بين دو كتف او به وجود مي آيد.
18- دچار نوعي حساسيت پوستي شده خارش شديدي را در بدنش احساس مي كند و احياناً بدنش ورم مي كند يا دانه هايي در بدن او ظهور مي يابد.
19- به طور مكرر دچار اسهال يا نفخ شديد شكم مي شود و گاهي نيز ترش كرده يا درون خويش احساس سوزش مي كند. يبوست مزمن از ديگر نشانه ها (ي اين بيماري) مي باشد.
20- دچار ضعف بينايي مي شود و احساس مي كند پرده اي جلوي چشمان او را گرفته است.
21- همواره احساس رنج و اندوه مي كند و پريشان و آشفته مي شود. همچنين وحشت زده و مضطرب است و انگار شديداً از چيزي مي ترسد.
22- شديداً وسواسي مي شود به نحوي كه مدام انجام كاري را تكرار مي كند و بر آنچه قبلاً براي وي مسلم و بديهي بود، شك و ترديد مي كند. اين حالات بيانگر نوعي بيماري است كه در زبان عربي بدان، الوسواس القهري مي گويند و در نهايت نيز به مرگ منتهي مي شود.
23- مدام دچار آشفتگي ذهني مي شود و بسيار فراموشكار مي گردد.
24- از ذكر و ياد خداوند روي گردان شده از عبادت الهي بدش ميآيد.
25- بويي ناخوشايند و غيرطبيعي از بيمار تراوش مي كند كه بسيار گزنده است اما جز مريض كسي آن بو را احساس نمي كند. به علاوه مريض به مقداري زياد عرق مي كند و يا مدام نياز پيدا مي كند كه به دستشويي برود.
26- قدرت همبستر شدن با همسرش را از دست مي دهد و به طور كلي نسبت به همسرش بي رغبت شده و خواسته هايش را برآورده نمي كند.
27- مدام كابوس مي بيند. از جمله مواردي كه بيمار در خواب مي بيند عبارتند از: 1- اژدهاهايي سياهرنگ، 2- سگ ها و گربه ها (يي كه به او حمله مي كنند)، 3- شتر (هاي افسار گسيخته كه به سوي او شتابان در حركتند و ...)، 4- قبرستان، 5- زباله دانها، 6- پرت شدن از ارتفاعي بسيار بلند، 7- غرق شدن در آب و غيره.
28- سخن گفتن زياد در اثناي خواب و همچنين صدايي كه در اثر برخورد دندانها و اصطكاكشان ايجاد مي شود و آه و ناله كردن شخص در خواب از ديگر علايم بيماري است.
29- احساس مي كند چيزي سنگين در هنگام خواب بر روي سينه او گذاشته شده است.
30- راه رفتن در اثناي خواب و بيدار شدن مكرر از خواب و همچنين بيدار شدن از خواب در حاليكه ترس وجود او را فرا گرفته از ديگر علايم بيماري به شمار مي آيد كه نشان مي دهد بيمار جن زده است يا از چشم زخم آسيب ديده است.
2- آسيب ها و حالاتي كه در اثناي تعويذ در بيمار ظهور مي يابد:
حالات و آسيبهايي كه در اثناي تعوذي خواندن توسط راقي در بيمار ظهور مي يابد عبارتند از:
1- سردرد و تشنج.
2- سينه تنگي (و افسردگي).
3- تحرك و تكان خوردن بيش از اندازه مژه ها.
4- بلند فرياد زدن
5- احساس درد در ناحيه شكم و نفخ شكم و همچنين ايجاد صداهاي ناهنجار در ناحيه روده ها و شكم بيمار.
6- تغيير كردن صداي بيمار و ايجاد صداهاي عجيب و غريب توسط او.
7- ورم كردن يكي از شاهرگهاي گردن مريض.[24]
8- غالب شدن خواب يا چرت بر مريض.
9- خنديدن يا گريه كردن بي موقع.
10- سرگيجه، حالت تهوع و استفراغ چيزهاي غيرطبيعي در اشكال و رنگهاي مختلف.
11- سردرد شديد.
12- احساس سنگيني از اطراف خويش و (در نهايت) بيهوشي و همچنين تب بسيار يا سرد شدن بيش از حد بدن.
13- احساس اينكه انگار چيزي به سرعت از كنار او مي گذرد.
14- احساس انواع درد در قسمتهاي مختلف بدن به نحوي كه انگار درد در بدن او جا به جا ميشود.
15- تكان خوردن برخي از اعضاي او (بدون اراده).
16- زياده گشتن بلغم ( در دهان و گلو).
17- انحراف ظاهري در چشم (و كم شدن بينايي).
18- بيهوده سخن گفتن (و گفتن چيزهايي كه از ذهن فعال و دانا سرچشمه نگرفته است).
19- زياده عرق كردن به خصوص در ناحيه پشت.
20- خون ريزي ناگهاني بيني كه عواملي چون سرماخوردگي و غيره عامل آن نباشد.
21- خميازه هاي مداوم يا آه سرد كشيدن.
22- خارش يا سرخ شدن پوشت و يا ظاهر شدن دانه هايي روي پوست.
23- احساس ناراحتي شديد و بي طاقتي در اثناي تعويذ و رغبت نداشتن به تكميل شدن تعويذ.
24- لرزش شديد در ساير قسمت هاي بدن.
25- تنگي نفس (به نحوي كه نفس كشيدن به سختي و با صدايي بلند انجام گيرد) و از هوش رفتن.
26- سياه شدن چهره و شاداب شدن و سفيدي آن پس از اينكه مريض استفراغ كرد.
27- تراوش بويي بسيار بد و ناخوشايند از معده و دهان.
28- طپش شديد دل و زياد شدن آن در اثناي تعويذ.
29- خيره شدن يا بسته شدن چشمهاي بيمار.
30- احساس تلخي در دهان به هنگام نوشيدن آبي كه بر آن آياتي از قرآن خوانده شده است.[25]
خواندن قرآن
دستت را بر روي پيشاني مريض قرار ده و آيات رقي(تعويذ) را با ترتيل و حضور قلب بخوان، رقيه هايي كه با صداي بلند خوانده شود از صداي آهسته بهتر است زيرا مريض مطمئن مي شود و به آيات قرآن كه بر او تلاوت مي شود گوش مي دهد و هم چنين مريض مي فهمد كه چگونه وجودش درمان مي شود.
نيت قرائت
حضور قلب و خالص گردانيدن نيت براي خداوند در رقيه از مهمترين كارهاست و خواندن قرآن بايد با اين نيت باشد كه خداوند سبحان و متعال مريض را با راحتي و اطمينان شفا بخشد و او را منت نهد و قرائت بايد با اين نيت ها باشد:
قرائت قرآن به نيت هلاكت و نابودي
قرائت قرآن به نيت باطل كردن سحر
قرائت قرآن به نيت سوزاندن و عذاب دادن شيطان
قرائت به نيت جذب و احضار شيطان
قرائت به نيت طرد و دور كردن شيطان
قرائت به نيت برطرف كردن مصيبت هاي چشم زخم
شايسته است كه قرائت به نيت جذب و احضار بر بيمار جز در حالت مشخص شدن از وجود مس يا مورد خطاب قرار دادن شيطان يا جذب جن، يا جذب جن در جسد بيمار تا ناراحتي بر بيمار نماند، باشد و خواندن قرآن بر شيطان سخت تر است زيرا قرائت به نيت جذب و احضار مريض را در نارحتي قرار ميدهد و آن به خاطر آشكار شدن جن بر سرشت آدمي و تصرفاتش است اما ممكن است قرائت به نيت جذب و احضار در ابتداي رقيه و در آخر قرائت رقي به نيت طرد و دور كردن و هلاك خوانده شود و مريض را ترك نكند تا اين كه از خارج شدن جن مطمئن شود.
و هم چنين قرائت به نيت عذاب دادن و سوزاندن جن روي مي دهد. قرائت با اين نيت در قرائت هاي تنهايي طولاني بسيار سودمند است اما بر هر مصيبت ديده اي كارساز نيست در نتيجه شايسته است قرائت بر مريض با اين نيت خوانده نشود تا در آن حرمت هاي زير نگه داشته شود:
بدست آوردن اطلاعاتي از تغييرات و مدت زمان ورود شيطان بر مصيبت ديده و شناخت سبب اين داخل شدن
شايسته است كه مدت قرائت طولاني باشد(سه ساعت يا چيزي شبيه به اين)
مداواي مريض به وسيله رقيه به طور پيوسته باشد(به طور متوسط سه جلسه در هفته)
مريض ناراحتي هاي زمان مداوا و بعد آن را تحمل كند
مريض، پيرمرد نباشد
مريض، حامله نباشد
از زمان داخل شدن جن به بدن مريض مدت زمان زيادي نگذشته باشد يا به سبب سحر يا چشم زخم نباشد. باطل كردن سحر و برطرف كردن چشم زخم بر سوزاندن جن مقدم است.
سبب تحريك جن نبايد باعث ضرر رساندن به بدن مريض يا شنوايي آن هنگام رقيه و بعد آن گردد يا باعث بيزاري و نفرت بيمار از رقيه شود.
[1] بقره 102
[2] اسراء 65
[3] اسراء 15
[4] رواه البخاري
[5] رواه البخاري
[6] المرجع : مسائل ورسائل/محمد الحمود النجدي ص23 [منظور اين است كه سبب داخل شدن جن به بدن انسان مشكلات دروني شخص نيست كه توسط پزشك مداوا گردد بلكه يك وجود خارجي است كه به داخل بدن انسان نفوذ كرده است و انكار اين مورد توسط پزشك كمكي به دفع بيماري از شخص نمي كند][مترجم]
[7] سورة البقرة 275
[8] مجموع الفتاوى " ( 24 / 276 ، 277 )
[9] "لسان العرب" (6/217)
[10] وانظر : "زاد العاد" (4/66-71)
[11] رواه أهل السنن بإسناد صحيح
[12] مجموع الفتاوي شيخ محمد بن صالح المنجد
[13] ص 34
[14] ص 34
[15] انتهى باختصار" مجموع فتاوى ومقالات متنوعة" الشيخ ابن باز (3/299-308)
[16] مطالب اين بخش از متن هاي عربي سايت هاي زير گرفته شده است:
http://www.s7r.roo7e.com,
http://www.makkaoui.net,
http://www.amazalll.jeeran.com http://www.3elag.com , و
www.arabscafe.com و
http://www.bab.com و
www.khayma.com
[17] با كمي دخل و تصرف از كتاب المنهج القرآني في علاج السحر والمس الشيطاني/ ص63-62
[18] زخرف 36
[19] ق 16
[20] طه 120
[21] آل عمران 175
[22] كهف 29
[23] برگرفته از كتاب خودتان، خودتان را مداوا كنيد. نوشته: خالد الجريسي، ترجمه: اسحاق دبيري
-[24] منظور رگي است كه حيات انسان به آن بستگي دارد و هنگام خشم و غضب اين رگها در زير گردن قابل مشاهده مي باشد. در زبان عربي اين رگها را (ودج (و دجان)) گويند.
[25] پايان كتاب خودتان، خودتان را مداوا كنيد.