❶جن زدگی و سحر چیست ، و چگونه سحر به وقوع می پیوندد و به وجود می آید قسمت سوم
جن زدگی و سحر چیست ، قسمت سوم
What Jinn And Magic Part 3
از کجا تشخیص دهیم که مشکل یا بیماری
ای که داریم سحر هست یا خیر ؟
برای تشخیص سحر زدگی از چند روش می توان استفاده کرد 1- در بیداری 2- در خواب 3- بعد از خواندن رقیه شرعی 1- در بیداری به وجود آمدن حالتهای روحی غیر طبیعی که بخاطر وجود انواع سحر حالتهای آن متفاوت است مثلا بدون سبب از کسی معین بیزار می شوی تا حدی که حتی دوست نداری صورت آن شخص را ببینی ( سحر تفریق) یا برعکس عشق شدیدی پیدا می کنی ( سحر حب ) عضوی از بدن بدون سبب واضح پزشکی از کار می افتد بیزار شدن از ازدواج دائم الحیض شدن زنان و غیره که معمولا حالتهای را در شخص ایجاد می کند 1- سردرد همیشگی 2- دوست داشتن به تنها ماندن و از جمع درور شدن 3- علاقه پیدا کردن به مکانهای خلوت و قبرستان 4- به و جود آمدن درد رونده در بدن 5- کم خوابی 6- اضطراب همیشگی و غیره ------------------------------------------------------------------------------------------ 2- در خواب 1- تکرار خوابهاب وحشتناک 2- خواب مرده ها 3- اضطراب 4- خود در جاهای کثیف دیدن 5- دیدن و تکرار شخصی معین در خواب 5- راه رفتن در خواب 6- ناله کردن در خواب 7- عرق کردن در خواب 8- سقوط کردن از مکانهای بلند در خواب و غیره ------------------------------------------------------------------------------------------ 3- در موقع خواندن رقیه شرعی در کل هر گونه حالت غیر طبیعی پیدا کردن که می توان به اینها اشاره کرد 1- احساس خفگی کردن 2- بدن به حالت ویبره افتادن 3- خنده و یا گریه کرن 4- درد پیدا کردن شکم 5- سرد یا گرم شدن بدن 6- بیهوش شدن 7- صدا های عجیب از او بیرون آمدن 8- دیدن چیزهای وحشتناک 9- گاها حرف زدن جن در بدن شخص البته این را متذکر بشوم ممکن است هرشخص قسمتی از این علائم را داشته باشد.
بیماریهای متنوعی از جمله: بیماریهای معده، سرطانها، آسیبهای تصادفات و ... که باعث مرگ افراد میشوند، اکثراً بیماریهایی هستند که در اثر چشم زدن ـ بعد از قضاء و قدر ـ پدید میآیند.
پیغمبر ص فرمودند: «چشمزدن حقیقت دارد و شیطان و حسادت انسان باعث آن میشوند».
به مقتضای این حدیث شریف پیرامون هر انسانی شیاطینی در کمیناند تا او را گرفتار سازند و هر انسانی در معرض حسادت قرار دارد و هر کسی را که خدا حفظش نکند چشم میخورد.
شیخ الإسلام ابن تیمیه در کتابش، «السلوک» میگوید: حسادت یکی از بیماریهای روحی بیماری فراگیری است که کمتر کسی از آن نجات مییابند و به همین دلیل گفته شده: هیچ جسدی از حسد خالی نیست، ولی انسان پست آن را اظهار کرده و انسان بزرگوار آن را میپوشاند، به حسن بصری گفته شد: آیا مؤمن حسادت میورزد؟ جواب داد: آیا برادران حضرت یوسف را فراموش کردهای، اما اگر کسی آنرا بپوشاند و دست و زبانش را به آن آلوده نگرداند، ضرری نخواهد داشت».
یکی از سلف گفته است: حسادت اولین گناهی است که با آن در آسمان از خداوند سرپیچی شده، یعنی: حسادت ابلیس نسبت به آدم ؛ و همچنین حسادت اولین گناهی است که با آن بر روی زمین از خداوند سرپیچی شده، یعنی: حسادت یکی از دو فرزندان آدم ؛ به برادرش که منجر به قتل او شد. و پیغمبر ص فرمودند: «بیشترین تعداد از امت من، بعد از قضا و قدر الهی، در اثر چشم خوردن میمیرند».
شیخ الإسلام ابن تیمیه میگوید: هر کس در درون خود، نسبت به دیگری، حسادتی احساس کرد، باید صبر و تقوی پیشه کند تا با این کار حسادت را از خود دور گرداند.
- ابتدای این حدیث: «چشم زدن حقیقت دارد» را بخاری (10/203) روایت کرده ولی ادامة آن: «شیطان و حسادت انسان باعث آن میشوند» را امام احمد در مسند (21439) روایت کرده است، و سیوطی در الجامع الصغیر، ترمذی و غیره میگویند: الکجی این ادامه را در سنن خود به نقل از ابوهریره روایت کرده است.
هیثمی (5/107) میگوید: این حدیث را امام احمد نقل کرده و رجال آن ثقه هستند.
به هر حال معنی حدیث صحیح بوده، مخالف هیچ حدیث دیگری نیست، تجربه بر درستی آن شهادت داده، واقعیت آن را تأیید میکند و مشایخ ما بر این باورند ـ والحمد لله ـ.
- ابن تیمیه: السلوک: 10/125.
- الماوردی: أدب الدنیا والدین، ص 260.
- حدیث از نوع «حسن صحیح» است، نگا: ألبانی: صحیح الجامع، شمارة 1217.
به حدیث ابوهریره بر میگردیم: «چشم زدن حقیقت دارد و شیطان و حسادت انسان باعث آن میشوند».
ابن حجر در مورد این حدیث میگوید: بعضی از مردم به این حدیث ایراد وارد کردهاند که: چگونه چشم زدن از فاصله [دور] انجام میپذیرد تا قائل شویم به اینکه ضرری هم متوجه چشم خورده میشود. [در جواب گوید:] بسیاری از مردم به خاطر ضعف قوایشان با یک نگاه، بیمار میشوند و همه این حوادث ناشی از قدرت تأثیر ارواح است که خدا در آنها قرار داده، ولی چون چشم زدن ارتباط وثیقی با چشم سر دارد، این کار به چشم نسبت داده میشود در حالی که این چشم نیست که تأثیر میگذارد و بیمار میکند، بلکه تأثیر از آن روح است و از چشمِ چشمزننده یک تیر غیرظاهری پرتاب شده و اگر بدن طرف مقابل سپری (اذكار واوراد) نداشته باشد در آن تأثیر میکند، در غیر این صورت، تیر راه نفوذ نخواهد داشت، بلکه مثل تیر ظاهری و واقعی به طرف پرتابکننده برمیگردد.
- مراد از این ارواح، روحهای شيطاني است، و همین معنی (ارواح شيطانى) صحیح بوده و با حدیث همخوانی دارد و تجربه نیز آنرا تأیید مینماید و نه هر روحی و این برداشت ابن حجر که روح را به صورت مطلق ذکر کرده توهم ایشان است، نگا: به تعلیق ابن القیم در زاد المعاد، 4/163، بر این حدیث.
بنابراین آنچه از چشم زدن مدنظر است توصیف چشم خورده توسط چشمزننده میباشد که سمّ و آفت زبان است ـ زیرا نابینا نیز میتواند دیگران را چشم بزند ـ، شیطانی که در کمین نشسته چنانچه توصیفی را در مورد کسی بشنود که اسم خدا به همراه آن ذکر نشده، به سرعت از فرصت استفاده کرده و آن وصف را گرفته و به اذن خدا مثل یک تیر در بدن طرف مقابل ـ چنانچه سپری نداشته باشد ـ فرو میبرود.
خداوندبزرگ وقادر این قدرت را به جن داده تا خود را به صورتهای مختلف وگوناگون در می آورند، ودر احادیث بسیاراین حقیقت ثابت می باشد که آنها بیشتر به صورت سگ سیاه ، گربه سیاه ، ومارو عقرب برای انسان ظاهر می گردند.
وهمچنین جن به شکل وصورت انسانها نیز ظاهر می گردد چنانکه در روز بدر شیطان به صورت سراقه بن مالک برای مشرکین ظاهر شدوگفت : امروز کسی بر شما غلبه نمی کند ومن حامی وپشتیبان شما هستم.{به سیره ابن هشام(1/536) وتفسیر ابن کثیر ( 4/93)رجوع شود}
همچنین جن خودرا به شتر،گاو ، گوسفند، اسب وقاطر والاغ ، وپرندگان نیز در می آورد...
پس اگر جن در صورت وشکلهای که گفتیم آشکار شود می توانیم آنها را مشاهده کنیم ودرصورت وشکل اصلی که خداوند آنها را آفریده است دیدن آنها ممکن نیست چنانکه در قرآن کریم آمده است:
یکی از امراض روحی که بوسیله سحر بوجود می آید سحر تفریق نام دارد که ساحر به وسیله استخدام جن و شیاطین حالاتی را در شخص مسحور بوجود می آورد که ازآن جمله می توان به 1-دشمنی باشخصی معین بدون داشتن سببی ظاهری و واقعی 2-موقع ملاقات با شخص معین در سینه احساس گرفتگی شدید می کند 3-از هر گونه عمل شخص معین بدش می آید
یکی از امراض روحی که بوسیله سحرویا عاشق شدن جنی بوجود می آید سحر تعطیل الزواج نام دارد که ساحر به وسیله استخدام جن و شیاطین ویابه خاطر عشق جنی حالاتی را در شخص بوجود می آورد که ازآن جمله می توان به
1- به ازدواج فکر نمی کند. 2-در موقع خواستگاری زود جواب رد می دهد 3- موقع حاضر شدن خواستگار در منزل احساس تنگی شدید در سینه می کند 4- دوست دارد آن منزل را ترک کند
5- آیا جن و شیاطین می توانند به انسان ضرر برسانند ؟
دلایل را در این مورد بررسی می کنیم 1- ایه قال تعالى : { ٱلَّذِينَ يَأْكُلُونَ ٱلرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ ٱلَّذِي يَتَخَبَّطُهُ ٱلشَّيْطَانُ مِنَ ٱلْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوۤاْ إِنَّمَا ٱلْبَيْعُ مِثْلُ ٱلرِّبَا وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلْبَيْعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَا فَمَن جَآءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّنْ رَّبِّهِ فَٱنْتَهَىٰ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى ٱللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُوْلَـٰئِكَ أَصْحَابُ ٱلنَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ } البقره 275 كسانى كه ربا مىخورند، [از گور] برنمىخيزند مگر مانند برخاستنِ كسى كه شيطان بر اثر تماس، آشفتهسَرَش كرده است. اين بدان سبب است كه آنان گفتند: «داد و ستد صرفاً مانند رباست.» و حال آنكه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانيده است. پس، هر كس، اندرزى از جانب پروردگارش بدو رسيد، و [از رباخوارى] باز ايستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و كارش به خدا واگذار مىشود، و كسانى كه [به رباخوارى] باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود
قال الا مام القر طبى" این آیه ردی است برای کسانی که صرع و تماس را ازجهت جن باطل می دانند و می فرماید : فى هذه الا يه دليل على فساد انكار من انكر الصرع من جهه الجن وزعم انه من فعل الطبا ئع وان الشيطان لا يسلك فى الا نسان ولا يكون منه مس ...تفسير القر طبى "
وفى تفسير ابن كثير " امام ابن کثیر حالت بلند شدن رباخوار را در قیامت به حالت کسی را که صرع دارد و شیطان او را آشفته کرده است و می فرماید اى لا يقوم الا كما يقوم المصر وع حال صر عه وتخبط الشيطان له ..تفسير ابن كثير
قال الا مام الطبر ى " این حالت را به دنیا ربط داده و می گوید معنی این آنست که در دنیا آشفته کردن شیطان وجود دارد و این باعث صرع می شود لا يقو مون فى الا خره من قبورهم الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس ويعنى بذلك يتخبطه الشيطان فى الد نيا وهو الذى يتخبطه فيصرعه من المس يعنى من الجنون.."تفسير الطبر ى
وقال الشوكانى " امام شوکانی این آیه رادر تاثیر جن در انسان قبول دارد قوله الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس اى الا قياما كقيام الذى يتخبطه ،والخبط :الضرب بغير استواء كخبط العشواء وهو المصر وع والمس "الجنون وفى هذه الا يه دليل على فساد قول من قال :ان الصرع لا يكون من جهه الجن وزعم انه من فعل الطبا ئع (تفسير فتح القد ير للشو كانى
وقال القسمى
اى لا يقو مون من المس الذى بهم الا كما يقوم المصر وع من جنو نه والمعنى انهم يقومون يوم القيا مه مخبلين كالمصروعين.. تفسير محا سن التأويل للقا سمى ""
وقال الا لو سى "(الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس )اى الا قياما كقيام المتخبط المصروع فى الد نيا (من المس)اى الجنون يقال:مس الر جل فهو ممسوس اذا جن واصله المس باليد وسمى به لا ن الشيطان قد يمس الرجل واخلا قه مستعده للفساد فتفسد ويحدث الجنون . وفى تفسير الفخر الر ازى " التخبط معناه الضرب على غير استواء ويقال للذى يتصرف فى امر ولا يهتدى فيه انه يخبط خبط عشواء وخبط البعير الا رض باخفا فه وتخبطه الشيطان اذا مسه بخبل او جنون لا نه كا لضرب على غير استواء ،وتسمى اصا به الشيطان بالجنون والخبل "خبطه ويقال به خبطه من الجنون والمس الجنون إ.ه..تفسير مفا تيح الغيب 7/77..
امام احمد در حدیثی به نقل از ام أبان بنت الوازع، و او از پدرش نقل میکند که جدش به همراه پسر دیوانهای که داشت نزد رسول الله ص رفت، پیغمبر ص فرمود: «او را به من نزدیک کرده و پشتش به طرف من بگردان»، لباسهایش را در بالای سر و پایین تنهاش جمع کرده و شروع کرد به زدن پشتش در حالی که میگفت: «دور شو ای دشمن خدا»، پسر بعد از این کار مثل شخصی که سلامت خود را بازیافته، نگاه میکرد.در روایت ابن ماجه به جای دور شو، پیغمبر فرمودهاند: خارج شو ... ابن ماجه، کتاب الطب، 3548
بیهقی در دلائل النبوه در اثنای یک حدیث طولانی از اسامه بن زید نقل میکند: به همراه رسول الله ص برای حجّی که بجا آورد [از مدینه] خارج شدم، در «بطن الروحاء» زنی پسرش را نزد او آورد و گفت: ای رسول خدا! این پسر من است، از روزی که به دنیا آمده تا امروزه از هوشیاری بیبهره [و مجنون] بوده است. رسول الله ص او را از مادرش گرفت و بین پاها و سینهاش گرفت سپس از آب دهان خود در دهان او ریخت و گفت: «ای دشمن خدا! خارج شو که من رسول خدا هستم»، سپس او را به مادرش داد و گفت: او را بگیر که دیگر مرضی نداردالبیهقی، 6/24.
أبویعلی از حنش الصنعانی و او از عبدالله بن مسعود س روایت کرده است که او در گوش یک مبتلا [به جنون] قرآن خواند و او به هوش طبیعی بازگشت، پیغمبر ص از او پرسید: چه چیزی در گوش او خواندی؟ جواب داد: در گوش او خواندم