تاريخچه اندازه گيري |
|
History Gauge Date
|
سابقه اندازه گيري به عهد باستان بر مي گردد و مي توان آن را به عنوان يکي از قديمي ترين علوم به حساب آورد. قديمي ترين تمدن از منطقه بين النهرين که دره حاصلخيزي بين رودخانه هاي دجله و فرات بوده، آغاز گرديد.
در آن زمان آشنايي با پديده کشاورزي باعث شد نسانها از شکار به سمت کشت و زرع رو آورند که اين امر موجب پيدايش شهر و شهر نشيني و نهايتا" گسترش تجارت و داد و ستد و بازرگاني شد. بنابراين واحدهايي براي سنجش کميت هاي مورد نياز زندگي بشر مطرح شد و از جمله واحدهايي براي اندازه گيري طول پارچه، توزين موادغذايي، واحد پولي براي مبادله به هنگام داد و ستد و واحد زماني براي اندازه گيري يک روز کاري و نحوه پرداخت دستمزد و نيز محاسبه باج و خراج و ماليتهاي مورد نياز دولتها مشخص گرديد.
اولين قدم در توسعه و رشد سيستم اندازه گيري در زمان حکومت امپراتور بابل برداشته شد. بعد از آن مردمان مصر باستان که در اطراف دره حاصلخيز نيل زندگي مي کردند اولين افرادي بودند که سيستم اندازه گيري و کاليبراسيون را با استفاده از استانداردهاي به هم پيوسته برقرار کردند. آنها کاليبراسيون را اين گونه تعريف مي کردند: مقايسه يک شئي با يک استاندارد شناخته شده.
درسال 2900 قبل از ميلاد فرعون مصر فاروق خوفا تصميم به ساختن يک هرم براي آرامگاهش گرفت و براي حصول اطمينان از صحت ساخت آن مقياسي به نام کيوبيت ساخت که طول آن برابر با مقدار فاصله آرنج تا نوك انگشتان دست بود. کيوبيت سلطنتي مصر از سنگ گرانيت سياه بود که تقسيمات آن به اندازه عرض انگشت بود و در قصر فاروق به عنوان استاندارد اوليه نگهداري مي شد. کيوبيت ديگر از گرانيت خاکستري بود که به عنوان استاندارد ثانويه در ساخت بنا مورد استفاده قرار مي گرفت. با همين تمهيدات بود که گفته مي شود راس وجوه اهرام مصر فقط 15 دقيقه خطا داشته است.
از قديمي ترين آثاري که در مورد اوزان به دست آمده است، مي توان به وزنه هاي استاندارد که به دستور داريوش اول ساخته شده اند، اشاره نمود اين وزنه ها بر اساس واحدي به نام کرشه ساخته مي شد که هر کرشه معادل 83,3 گرم بوده است .چهار نمونه از اين وزنه ها در موزه هاي داخل و خارج از کشور وجود دارند. ونمونه هائي که در ايران موجود است معادل صد وبيست کرشه است.
در دوران تسلط روميان بر انگلستان بعد از ميلاد، انگليسي ها با سيستم اندازه گيري روميان آشنا شدند و هنوز هم برخي از آنها به کار ميبرند.
آنها از واحدي تحت عنوان ليبرا که برابر يک پوند بود، براي اندازه گيري وزن استفاده مي کردند. در قرن دوازده ميلادي هنري اول اندازه پاي خود را معياري براي يک پا و يک يارد را برابر با فاصله بين نوك بيني تا انگشت شصت خود اعلام کرد.
در سال 1324 ميلادي هنري دوم طول سه دانه جو را برابر با يک اينچ اعلام کرد. تعريف دقيق اين بود: يک اينچ عبارت است از طول سه دانه جو خشک شده با شکل طبيعي که در يک امتداد و سر به سر قرار داشته باشند . در قرن هفدهم، گاليله بارومتر اوليه ، ترمومتر و تلسکوپ را اختراع کرد. با همه اين پيشرفتها، جامعه علمي و توليد کنندگان به علت عدم وجود استانداردهاي مرجع دچار مشکلات زيادي بودند و به دليل عدم وجود اين عامل کنترل کننده، هر کشوري سيستم اندازه گيري و اصطلاحات خاص خود را به کار مي برد.
در اوائل قرن 18 جيمزوات مخترع اسکاتلندي پيشنهاد نمود تا دانشمندان جهان دور هم جمع شده، يک سيستم جهاني واحد براي اندازه گيري ها به وجود آورند. به دنبال اين پيشنهاد گروهي از دانشمندان فرانسوي براي به وجود آوردن سيستم متريک وارد عمل شدند و سيستم پايه اي را که داراي دو استاندارد يکي متر براي واحد طول و ديگري کيلوگرم براي وزن بود،به وجود آورند. در اين زمان ثانيه را به عنوان استاندارد زمان و ترموسانتيگراد را به عنوان استاندارد درجه حرارت مورد استفاده قرار مي دادند.
در سال 1875 ميلادي دانشمندان و متخصصان جهان در پاريس براي امضاء قراردادي به نام پيمان جهاني متريک دور هم گرد آمدند. اين قرارداد زمينه را براي ايجاد دفتر بين المللي اوزان و مقياسها در سورفرانسه آماده کرد. اين موسسه هنوز به عنوان يک منبع و مرجع جهاني استاندارد پا برجاست.
در يک بررسي اجمالي مشخص خواهد شد که استانداردهاي عمده در عهد باستان و قرون گذشته به طور کلي قبل از رنسانس که جنبه عمومي داشته و نياز به آن بيشتر از موارد ديگر احساس شده است استانداردهاي اوزان و مقياسها مي باشد. اما پس از عصر رنسانس با توجه به تحول بنيادي در طرز تفکر اجتماعي و رشد اختراعات و توليدات صنعتي (انقلاب صنعتي) استانداردهاي صنعتي نيز به وجود آمد.
يکي از قديمي ترين و اساسي ترين اصل استاندارد که در استانداردهاي کنوني بدان توجه شده است و در حال حاضر نيز به عنوان اولين اصل استاندارد کردن مطرح است اصل کاهش انواع و در کنار آن اصل تعويض پذيري است.
به طوري که همين اصل موجبات توليد انبوه و زنجيره اي را فراهم نموده است. در گذشته هر توليد کننده يا صنعتگري با توجه به ابزارهاي ابتدايي و ميراث نياکان خود محصولاتي با شکل و طرح و ابعاد متفاوت مي ساخت اما امروزه با منسجم شدن توليد، محصولاتي با ويژگيهاي يکسان توليد مي گردد.
از پيشگامان اصل کاهش انواع و تعويض پذيري مي توان به يک آمريکايي به نام الي ويتني اشاره کرد. اين شخص در سال 1793 براي نخستين بار تفنگ سر پري را طراحي کرد که داراي قسمتهاي قابل تعويض بود و در واقع پايه توليد انبوه را فراهم آورد. همچنين در انگلستان در سال 1841 شخصي به نام جورج ويتورث بر اساس ارتفاع، عمق و تعداد دنده در هر اينچ نظام مخصوصي را براي انواع دنده هاي پيچ و مهره به وجود آورد که تعويض پذيري پيچها و مهره ها به سهولت امکان پذير باشد.
همگام با گسترش توليدات صنعتي و انبوه سازي ، رعايت نکات ايمني نيز مطرح گرديد به ويژه پس از اختراع ماشين بخار و کاربرد گسترده آن در سيستم هاي حمل و نقل از قبيل کشتي ها و لوکوموتيوها و خسارات ناشي از آن، به طوري که در نيمه دوم قرن نوزدهم در آمريکا انفجار مخازن تحت فشار 50000 کشته و دو ميليون نفر زخمي بر جاي گذاشت.
رشد تکنولوژي و استفاده از ماشين آلات جديد، افزايش توليدات صنعتي و در نتيجه رقابت در بازارهاي داخلي و خارجي را به دنبال داشته است.
از اين رو در روند تکامل استاندارد کردن ، استانداردهاي ديگري از قبيل روشهاي بررسي و آزمون، توصيف ويژگيها، اصطلاحات، آيين کار، فنون کنترل کيفيت و سيستمهاي مديريت کيفيت اهميت يافتند.
همانطور که گفته شد در طول تاريخ، استاندارد تحولات زيادي را پشت سر گذارده است. در ابتدا بصورت استاندارد اندازه شناسي مطرح شده، بعد از آن به صورت استاندارد محصول طرح گرديده و سپس به استاندارد روش و سيستم رسيده است.
|