در درس قبل دانستیم که خداوند بهترین دین را برای هدایت انسان فرستاده است و دین الهی
به انسا نها ابلاغ شده است. پیامبران دارای ،» رسول « یا » پیام آور « توسط انسا نهای شایست های به نام
ویژگ یهایی بود هاند که شایسته دریافت و ابلاغ پیام خداوند به انسا نها گشت هاند. آنان بهترین انسا نهای زمان
خود بود هاند. به همین دلیل خداوند پیامبران را الگوهای انسا نها در تمامی زما نها معرفی کرده است.
بنابراین اگر کسی می خواهد جزو بهتری نهای زمان خود باشد و بتواند در همان مسیری که خداوند از انسان
خواسته است گام بردارد، شایسته است پیامبران را در زندگی خود سرمشق قرار دهد و لازمهٔ سرمشق
قرار دادن، آشنا شدن با ویژگی های پیامبران است.در این درس با سه ویژگی مهم پیامبران آشنا می شویم:
1 تسلیم در برابر امر خداوند
وقتی کسی می خواهد شخصی را برای انجام کاری بفرستد، معمولاً سعی می کند فردی را
انتخاب کند که کاملاً مطیع او باشد، و به دستوراتی که می دهد به صورت کامل عمل کند. در این صورت
است که انجام کامل و دقیق کار، تضمین می شود. وقتی انسا نها در امور عادی شان این تدبیر را به کار
م یبندند، قطعاً خداوند حکیم در امر بزرگ هدایت انسان ها، کسانی را به عنوان پیام آور خود انتخاب
می کند که در برابر دستوراتش مطیع و تسلیم باشند؛ بنابراین همهٔ پیامبران الهی مسلمان بوده اند؛ یعنی
تسلیم محض خواسته های خداوند. این ویژگیِ پیامبران را در مواردی که قرآن کریم از پیامبران یاد
کرده است، به خوبی می توان دید:
خداوند به حضرت ابراهیم دستور داد زن و فرزند کوچک خود را در سرزمین مکه که در آن
زمان سرزمینی بدون آب و آبادانی بود و امکانی برای زندگی نداشت سکونت دهد. حضرت ابراهیم با
اطمینان خاطر به دستور خداوند عمل کرد.
خداوند به حضرت موسی دستور داد نزد فرعون برود و از او بخواهد بنی اسرائیل را آزاد کند.
با اینکه موسی از خشم فرعون و قومش نسبت به خود آگاه بود و احتمال هرگونه خطری را برای خود
می داد، به این مأموریت عمل کرد و وارد قصر فرعون شد و علاوه بر دعوت او به یکتاپرستی، خواستار
آزادی بن یا سرائیل شد.
حضرت ایوب که می دید تمامی مشکلات و سخت یهایی که در زندگی برایش پیش می آید به
خواست خداوند و برای امتحان کردن اوست، در برابر تمامی آنها صبر کرد و در برابر خواست خداوند
تسلیم شد.
2 استقامت و پایداری در راه خدا
مردم پس از دریافت دین خداوند از پیامبران، دو گروه می شدند؛ گروهی دعوت پیامبران را
می پذیرفتند و با عمل به تعالیم آنان، نه تنها خود را از مشکلات متعدد که به دست خود انسان ها
به وجود آمده بود نجات می دادند بلکه رستگاری ابدی را نیز نصیب خود می کردند. گروه دیگری به
لذت های زودگذر دنیا دل خوش می کردند و با این تصور که با پذیرش دین، دنیای آنها به خطر می افتد،
زندگی ابدی خود را نابود می کردند؛ غافل از اینکه دین الهی رستگاری دنیا و آخرت را برای انسان
با هم به ارمغان می آورد:
مَن کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنیا
فَعندَ اللِّٰه ثَوابُ الدُّنیا وَالآخِرَة
وَکانَ اللّٰهُ سَمیعًا بَصیرًا
هر کس نعمت و پاداش دنیا را می خواهد
بداند که نعمت و پاداش دنیا و آخرت هردو نزد خداست
و خداوند شنوا و بیناست
گروه دوم با سرکشی در مقابل پیامبران، آنان را دروغگو می نامیدند تا مردم پیرو آنان نشوند و
اگر در نقشهٔ خود موفق نم یشدند، به قتل پیامبران دست می زدند. خداوند رفتار این افراد با پیامبران
را چنین توصیف می کند:
اَفَکُلَّما جاءَکُم رَسولٌ
بِما لا تَهوىٰ اَنفُسُکُمُ
اِستَکبَرتُم
فَفَریقًا کَذَّبتُم
وَفَریقًا تَقتُلونَ
پس چرا هرگاه پیامبرى چیزى را
که خوشایند شما نبود برایتان آورد
سرکشى کردید
پس گروهى را منکر شدید
و گروهى راکشتید
پیامبران الهی با وجود این مشکلات در برابر تمامی آنها صبر و در راه خدا استقامت می کردند،
با تمام توان و قدرت به راه خود ادامه می دادند و لحظه ای سست نمی شدند؛ زیرا به راه خود و آنچه به
آن دعوت می کردند ایمان داشتند. تمام پیامبران الهی الگوی استقامت در راه خدا بودند. در این باره
باز هم قرآن سیره و روش پیامبران را چنین توصیف کرده است:
حضرت نوح مردم زمان خود را نهصد و پنجاه سال به یکتاپرستی دعوت کرد ولی در این مدت،
تنها تعداد بسیار اندکی ایمان آوردند. آنان بارها نوح را مورد اذیت و آزار قرار می دادند، مسخره
م یکردند، تهدید به قتل می کردند و .... تا اینکه خداوند به نوح دستور ساخت کشتی را داد و خبر داد
که دیگر از قوم وی کسی ایمان نخواهد آورد. حضرت نوح به دستور خداوند شروع به ساختن کشتی
کرد. در این مدت هرگاه که کافران از کنار او می گذشتند مسخره اش می کردند و می گفتند چرا در بیابان
کشتی می سازی؟ نکند دیوانه شده ای؟! ولی چون نوح به خداوند ایمان داشت و می دانست وعده الهی
حق است، استقامت کرد و ساختن کشتی را متوقف نکرد.
حضرت ابراهیم بارها عموی خود آزر را به یکتاپرستی دعوت می کرد و او را به ترک پرستش
بتها فرامی خواند. آزر هر بار او را با سخنانش می آزرد و از خود دور می کرد، اما او دست از دعوت
خود برنمی داشت. 1 حضرت ابراهیم نه تنها مردم عادی، بلکه نمرود طاغوت زمانه که ادعای خدایی
م یکرد را در کاخش با شجاعت و استدلا لهای محکم به چالش کشید و به یکتاپرستی دعوت کرد 2 و
از تهدیدهایش نهراسید و در برابر آزار وی از قبیل انداختن در آتش و تبعید از وطن ذره ای دچار
تردید نشد، و دست از راهی که در پیش گرفته بود برنداشت تا اینکه عده ای از مردم به یکتاپرستی روی
آوردند.
پایداری فراوان پیامبران، ناشی از این بود که آنان اطمینان داشتند که استقامت، کلید دست یافتن
به وعد ههای بزرگ الهی است؛ همچنان که خداوند می فرماید:
اِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللّٰه
ثُمَّ استَقاموا
تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلاِئکَة
اَ لّا تَخافوا وَ لا تَحزَنوا
وَ اَبشِروا بالجَنَّة الَّتی کُنتُم توعَدونَ
آنان که گفتند: پروردگار ما اللّٰه است
سپس [در این راه] پایدار ماندند،
فرشتگان بر آنان نازل مى شوند
که نترسید و غمگین مباشید
و به بهشتى که وعده داده شده بودید شاد شوید.
3 پیروی نکردن از عقاید باطل و مبارزه با آنها
پیش ازاین دانستیم که دعوت مردم به یکتاپرستی، مه مترین رسالت تمام پیامبران بوده است.
مردم دوران پیامبران، برای خداوند شریکانی قرارداده بودند؛ ب تهایی ازسنگ و چوب، فرشتگان و
اجرام آسمانی )ستاره، ماه، خورشید و ...( ازجمله این شریکان بودند.
مردم معتقد بودند که خیر و شر دنیایشان وابسته به آنهاست و به همین دلیل آنها را می پرستیدند.
برخی از مردم زمان حضرت ابراهیم ستاره و خورشید و ماه را می پرستیدند و معتقد بودند اینها اثر خوبی
در زندگی آنها دارند و برای خیر و برکت یافتن زندگی باید در برابر ستاره و خورشید و ماه سجده کرد.
بنی اسرائیل در زمان حضرت موسی گوساله ای را از طلا و جواهرات ساختند و با این تصور که
این گوساله منشأ خوبی و ثروت است به دور او طواف می کردند.
مردم زمان پیامبر اکرم در برابر بت های ساخته شده از سنگ و چوب سجده می کردند و می گفتند
اینها به ما خیر و برکت می دهند.این درحالی بود که برای این عقیدهٔ خود دلیلی جز پیروی از آباء و
اجدادشان نداشتند.
پیامبران الهی نه تنها خود به این امور اعتقاد نداشتند و آنها را باطل و خرافه می دانستند بلکه
از طرف خدا مأموریت یافته بودند هر اعتقادی که ریشه در دستورات خداوند ندارد و نزد خداوند معتبر
نیست را به مردم تذکر دهند و در راه اصلاح آن بکوشند.
رسولان الهی با آوردن دلایل محکم، مشرکین را به اندیشه ورزی و تفکر دعوت می کردند و از
آنها می خواستندکه به جای پیروی از خرافات، از دستورات خداوند اطاعت کنند.
حضرت ابراهیم علیه السّلام در دعوت عمویش آزر می گوید:
اِذ قالَ لَبيِه يا اَبَتِ
لِمَ تَعبُدُ ما لا يَسمَعُ وَ لا يُبصِرُ
وَ لا يُغنی عَنك شَيئًا
يا اَبَت
اِنّی قَد جاءَنی مِنَ الِعلمِ ما لَم يَأِتك
فَاتَّبعنی اَهدِکَ صِراطًا سَوِيًّا
هنگامی که به پدر خود گفت: اى پدر!
چرا چیزى مى پرستى که نه مى شنود و نه مى بیند،
و نه هیچ مشکلى را از تو حلّ مى کند؟!
اى پدر!
دانشى براى من آمده که براى تو نیامده است
زمانی که پیامبران الهی با عقاید باطل و خرافی قوم خود مبارزه می کردند، مخالفان که پاسخ
قانع کننده ای برای رد نظر پیامبران و دورکردن مردم از آنها نداشتند، از عقیدهٔ باطل دیگری استفاده
می کردند. آنها به پیامبران می گفتند شما برای ما بدشانسی می آورید! پیامبران نیز در جواب می گفتند اگر
بلایی سر شما می آید نتیجهٔ کارهای خودتان است.
به عنوان مثال وقتی به قوم بن یاسرائیل خیری می رسید می گفتند این نتیجه زحمات خودمان
است ولی وقتی اتفاق بدی برایشان می افتاد می گفتند این به خاطر موسی است که برای ما بدشانسی
می آورد. خداوند در جواب آنها فرمود: این بلاهایی که بر سرشما می آید از خودتان است و ارتباطی با پیامبر ندارد.
وقتی حضرت صالح قوم ثمود را به یکتاپرستی دعوت می کرد و آنان را از انجام گناه نهی می کرد،
در جوابش می گفتند تو و همراهانت همواره برای ما بدشانسی می آورید. صالح در جواب می گفت: این
بلاهایی که بر سر شما می آید به خاطر کارهایتان است.
البته عقاید باطل و خرافی منحصر به زمان پیامبران نبوده است.امروزه در کشورهای مختلف
عقاید خرافی بسیار فراوانی وجود دارد:
- عدد 13 نحس است.
- به تخته زدن بدشانسی را از انسان دور می کند.
- اگر گربهٔ سیاه سر راه کسی باشد ب دشانسی
می آورد.
- اگر سکسکه کنی یعنی کسی به فکرت است.
- اگر چشمت بخارد یعنی کسی به تو حسادت
می کند.
- و هزاران مورد دیگر که در فرهنگ های مختلف
وجود دارد.
اعتقاد به این امور موجب شده است برخی از مردم
در انجام کارهایشان به کسانی مراجعه کنند که ادعا دارند از
آینده خبر دارند و می توانند از اتفاقات خوب و بدی که ممکن
است برای افراد رخ دهد، خبر دهند و یا از روی دادن آنها
جلوگیری کنند. امروزه این افراد در شکل های مختلفی از
قبیل فا لگیر (فال قهوه،…)، کف بین ادعای بیان آینده با نگاه
کردن به کف دست(، رمّال )ادعای پیشگویی آینده با استفاده
از رمل و اسطرلاب( و… مردم را فریب می دهند و موجب
از هم پاشیده شدن خانواده های فراوان و یا از دست رفتن
اموال و آبرویشان می شوند.