متن درس نهم دینی دهم
بارالها! خوب می دانم هر کس لذت دوستی ات را چشیده باشد، غیر تو را اختیار نکند و آن کس با تو انس گيرد، لحظه اي از تو روي گردان نشود،
بارالها! اي آرمان دل مشتاقان و اي نهايت آرزوي عاشقان!
دوست داشتنت را از خودت خواهانم
به راستي دوستي با خدا چه آثاري دارد که پيشوايان دين و پيروان ايشان مشتاق آن بوده اند؟
چگونه مي توان دل را به اين آذين آراست؟
نقش محبت
محبت و دوستي سرچشمه بسياري از تصميم ها و کارهاي انسان است. فعاليت هايي که آدمي در
طول زندگي انجام مي دهد ريشه در دلبستگي ها و محبت هاي او دارد و همين محبت هاست که به زندگي
آدمي جهت مي دهد. به هر ميزان که محبت شديدتر باشد، تأثير آن نيز در زندگي عميق تر و گسترده تر است؛
مثلا کسي که دوستدار ثروت است، سمت و سوي همه کارهاي خود را رسيدن به ثروت قرار مي دهد.
کسي که شيفته مد است، دل مشغولي شب و روز او دست يافتن به آخرين مدهاست و کسي که محبوب و
معشوق خود را دانشمند يا هنرمندي قرار مي دهد، ظاهر و حتي سبک زندگي خود را شبيه وي مي سازد.
چقدر می ارزیم؟!
عده ای از اندیشمندان برتر دنیا در یکی از کشورهای اروپایی جمع شده بودند تا دربارهٔ موضوع معيار ارزش واقعي انسان بحث و تبادل نظر کنند.
دليل انتخاب اين بحث اين بود که ما براي سنجش ارزش بسياري از موجودات، معيار
خاصي داريم؛ مثلاً معيار ارزش طلا به عيار آن است؛ معيار ارزش درخت ميوه به کيفيت محصول
آن و معيار ارزش مزرعه، ميزان حاصلخيزي آن است؛ اما معيار ارزش انسان چيست؟!
هر کدام از جامعه شناسان در اين باره حرف هايي زدند و معيارهاي خاصي ارائه دادند. وقتي
نوبت به من رسيد، به جايگاه رفتم و گفتم: اگر مي خواهيد بدانيد يک انسان چقدر ارزش دارد،
ببينيد به چه چيزي علاقه دارد و به چه چيزي عشق مي ورزد. کسي که عشقش يک آپارتمان است،
در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسي که عشقش ماشين است، ارزشش به همان
ميزان است، اما کسي که عشقش خداوند متعال است، ارزشش به اندازه. خداست. با تمام شدن
حرفم تمامي جامعه شناسان حاضر در جلسه براي چند دقيقه بلند شدند و برايم دست زدند. وقتي
تشويق آنها تمام شد، گفتم: عزيزان! اين کلام من نبود. بلکه از شخصي به نام علي است.
ايشان مي فرمايد:
ارزش هر انساني به اندازه. چيزي است که دوست مي دارد.
وقتي اين کلام را گفتم دوباره به نشانه. احترام به شخصيت حضرت علي از جا بلند شدند
و با تعجب نام ايشان را بر زبان جاري مي کردند.
محبت به خدا
اگر انسان دل به سرچشمه. کمالات و زيباي يها سپارد، و قلب خود را جايگاه او کند، زندگي اش
رنگ و بوي ديگري مي يابد و هر ميزان که ايمان انسان به خدا بيشتر شود، محبت وي نيز به خدا بيشتر
مي شود. عشق و محبت الهي افسردگي، ترس و يأس را از بين مي برد و به انسان نشاط، شجاعت و
قدرت مي بخشد. محبت الهي تنبل را چالاک و زرنگ، بخيل را بخشنده، کم طاقت و ناشکيبا را صبور
و شکيبا مي کند و سرانجام آدمي را از خودخواهي به ايثار و از خودگذشتگي مي رساند. عشق به خدا
چون اکسيري است که مرده را حيات مي بخشد و زندگي حقيقي را به وي عطا مي کند.اين همه تحول
به اين دليل است که قلب انسان جايگاه خداست و جز با خدا آرام و قرار نمي يابد.
امام صادق مي فرمايد: قلب انسان حرم خداست؛ در حرم خدا غير خدا را جا ندهيد.
از همين رو، قرآن کريم يکي از ويژگي هاي مؤمنان را، دوستي و محبت شديد آنان نسبت به خدا
مي داند:
وَ مِنَ النّاسِ مَن يَتَّخِذَ مِن دونِ اللِّه اَندادًا
يُحِبّونَهُم کَحُبِّ اللِّه وَالَّذينَ آمَنوا اَشَدُّ حُبًّا للِّه
و بعضی از مردم همتایانی را به جای خدا می گیرند
آنان را دوست مي دارند مانند دوستي خدا اما کساني که ايمان آورده اند به خدا محبت بيشتري دارند.
بقره، ١٦۵
راه های افزایش محبت به خدا
شايد مي پرسيد با انجام چه کارهايي مي توانيم محبت خدا را در دل خود بيشتر کنيم؟ برخي از
اين کارها عبارت اند از:1_ پیروی از خداوند: به میزانی که انسان به دستورات کسی احترام بگذارد و فرمان های
او را انجام دهد، محبت و دل بستگی به او را در وجود خود بیشتر می کند؛ به خصوص وقتی که این
دستورها از جانب خدا باشد که بهترین و مفیدترین راهنمایی ها را به انسان کرده است.
برخي مي گويند: اگر قلب انسان با خدا باشد، کافي است و عمل به دستورات او ضرورتي ندارد،
آنچه اهميت دارد، درون و باطن انسان است، نه ظاهر او. اما اين توجيه، با کلام خداوند سازگار نيست.
خداوند، عمل به دستوراتش را که توسط پيامبر ارسال شده است، شرط اصلي دوستي با خدا اعلام مي کند:
قُل ان کُنتُم تُحِبّونَ اللّٰهَ فَاتَِّبعوني يُحِببکُمُ اللّهُ وَ يَغِفر لَکُم ذُنوبَکُم
بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروي کنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را ببخشد.
آل عمران، ۳۱
امام صادق فرمودند: ما اَحَبَّ اللّهَ مَن عَصاه
کسي که از فرمان خدا سرپيچي مي کند، او را دوست ندارد.
خداوند در خواسته هایش فقط و فقط به مصلحت ما نظر دارد. او خیرخواهانه به ما هشدار
م یدهد و ما را به کارهایی که به نفع ماست، راهنمایی می کند. حتی اگر احساس کنیم برخی خواسته های
خداوند سخت است، باید مطمئن باشیم که این دستور برای رستگاری ما ضروری است.
2ـ دوستي با دوستان خدا: اگر مي خواهيم محبت خداوند در دلمان خانه کند، بايد محبت
کساني را که رنگ و نشاني از او دارند و خداوند محبت و دوستي آنان را به ما توصيه کرده، در دل
جاي دهيم و هر ميزان که اين علاقه بيشتر و قو يتر باشد، محبت ما نيز به خدا فزو نتر مي شود. انبيا و
اولياي الهي و مجاهدان راه حق و آنان که در مسير بندگي خدا حرکت کردند، دوستان خداوند هستند
و برترين اين دوستان، رسول خدا و اهل بيت ايشان مي باشند که با تمام وجود به خدا عشق
ورزيدند و زندگي خود را در اطاعت کامل خداوند سپري کردند. دوستي با آنان، همان دوستي با خداوند و
محبت به آنان در مسير محبت به خداوند است.
3_ بيزاري از دشمنان خدا و مبارزه با آنان: عاشق روشنايي، از تاريکي مي گريزد و آن کس که به
دوستي با خدا افتخار مي کند، با هرچه ضد خداست، مقابله مي نمايد. او دوستدار حق و دشمن باطل است.
عاشقان خدا پرچمدار مبارزه با ستم و ستمگران بود هاند. همه. پيامبران، از حضرت نوح و
حضرت ابراهيم تا پيامبر اسلام زندگي خود را در مبارزه با ستم و پليدي گذراندند و پرچم
مبارزه را از نسلي به نسل بعد منتقل کردند. نم يشود کسي دوستدار خداوند باشد؛ امّا زشتي و ستم را
در جامعه ببيند و سکوت اختيار کند.
از اين رو جهاد در راه خدا در برنامه. تمام پيامبران الهي بوده و بيشتر آنان در حال مبارزه با ستمگران به شهادت رسيده اند. امروزه نيز مشاهده مي کنيم که مستکبران و ستمگران براي رسيدن
به منافع دنيايي خود، حقوق ملت ها را زير پا مي گذارند و آنان را از حقوقشان محروم مي کنند. رنج و
محروميت مردم فلسطين، يمن، سوريه، عراق، بحرين و… نمونه. آشکاري از رفتار مستکبران است که
جز با مبارزه، برطرف نخواهد شد.
درنتيجه، دينداري، با دوستي خدا آغاز مي شود و برائت و بيزاري از دشمنان خدا را به دنبال
مي آورد. اگر کسي بخواهد قلبش را خانه. خدا کند، بايد شيطان و امور شيطاني را از آن بيرون کند. جملهٔ لا اله الا اللهّٰ که پايه و اساس بناي اسلام است، مرکب از يک نه و يک آری : است نه به هرچه غيرخدايي است و به خدای یگانه.
پس دينداري بر دو پايه استوار است: تولّي (دوستي با خدا و دوستان او) و تبرّي (بيزاري از باطل و پيروان او). هرچه دوستي با خدا عمي قتر باشد، نفرت از باطل هم عميق تر است.
امام خمینی (ره) برمبنای همین تحلیل، به مسلمانان جهان این گونه سفارش می کنند:
باید مسلمانان، فضای سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملی نسبت به دشمنان خدا لبريز کنند
دانلود بخش های کتاب دینی دهم
دانلود کتاب کامل دینی دهم