وقتی وارد محیط جدیدی مثل بوستان می شوید، بعضی از احساس های خود را بیان می کنید.
چه بوی خوبی؛ چه گل های زیبایی؛ هوا کمی سرد است؛ این صدای چه پرنده ای است؟ بیان این
احساس ها نشان دهندهٔ رسیدن اطلاعاتی از محیط اطراف به دستگاه عصبی است. اطلاعات چگونه
از محیط پیرامون به دستگاه عصبی وارد می شوند؟
اندام های حسی
محرک های مختلفی در طبیعت هست که روی بدن ما تأثیر می گذارند؛ مثل نور، صوت، مواد
شیمیایی، گرما و فشار.
همان طور که از فعالیت بالا نتیجه گرفتید، هر محرکی در هر جایی از بدن احساس نمی شود؛ بلکه
فقط در محل های خاص حس می شود؛ مثلاً نور با چشم، صوت با گوش و گرما و سرما با پوست احساس
می شوند. به اندام هایی که اثر محرک خاصی را دریافت و به پیام عصبی تبدیل می کنند، اندام های حسی
می گویند. مهم ترین
اندام های حسی بدن ما کدام اند؟
اندام های حسی
هرگاه بخواهیم جسمی را ببینیم به نور نیاز داریم. در تاریکی
ما چیزی را نمی بینیم؛ ولی در حضور نور می توانیم اجسام را با
رنگ های مختلف ببینیم. چه ارتباطی بین نور و دیدن هست؟
نور اجسامی مانند تلویزیون یا لامپ روشن مستقیماً به چشم
می رسد امّا وقتی می خواهیم صفحهٔ کتابی را ببینیم بازتاب نور تابیده
شده به آن به چشم می رسد. نور بر یاخته های گیرندهٔ نور چشم اثر
می کند و پیام عصبی ایجاد می شود. این پیام از طریق عصب بینایی
به مغز مخابره می شود. مغز با اطلاعات دریافتی تصویری از جسم را
مهیا می کند و ما آن را می بینیم.
در لایهٔ داخلی چشم
شبکیه دو نوع یاختهٔ گیرندهٔ نوری مخروطی و استوانه ای هست. این یاخته ها
اثر نور را به پیام عصبی تبدیل می کنند و از طریق عصب بینایی به مرکز حس بینایی در قشر مخ می فرستند
مرکز حس بینایی در قسمت پس سری قشر مخ قرار دارد.
گیرنده های مخروطی سه نوع اند که هر کدام به یکی از رنگ های اصلی
قرمز، آبی و سبز حساسیت
دارند. با تحریک یک یا چند مورد از این یاخته، رنگ های مختلف اجسام را می بینیم. گیرنده های
استوانه ای دید سیاه و سفید دارند و تعدادشان بیشتر است.
چگونه صداهای مختلف را می شنویم؟
وقتی در خیابان راه می رویم، صداهای مختلفی را می شنویم. صدای بوق ماشین، فروشنده ای که
داد می زند، پرندگان روی درختان و… به بعضی از آنها نیز پاسخ می دهیم؛ مثلاً از جلوی ماشین به کنار
می رویم یا به سمت فروشنده برای خرید می رویم.
صدا یا صوت به صورت امواجی در اطراف ما پراکنده اند. هر کدام که به گوش ما برسد به پیام عصبی
تبدیل و به مرکز شنوایی در قشرمخ فرستاده می شود تا ضمن درک آن در صورت نیاز پاسخ مناسب داده
شود. مرکز شنوایی در قسمت گیجگاهی قشر مخ قرار دارد.
می دانید که گوش ما دارای سه بخش است که مهم ترین آنها گوش داخلی است. در گوش داخلی
یاخته های گیرنده وجود دارند و پیام های صوتی را به پیام عصبی تبدیل می کنند. گیرنده های صوتی
یاخته های مژه داری اند که در بخش حلزونی گوش داخلی قرار دارند و با انرژی صوت مژه های آنها
تحریک می شوند و پیام عصبی تولید می کنند.
از وجود بو در محیط چگونه آگاه می شویم؟
وقتی گلی را بو می کنیم، حالت خوشایندی به ما دست می دهد و بوهای بد احساس ناخوشایندی در
ما پدید می آورند. همیشه مقداری از مولکول های مواد بودار به حالت گاز در اطراف این مواد وجود دارند.
وقتی این مولکول ها وارد بینی ما می شوند، روی گیرنده های بویایی قرار می گیرند. این گیرنده ها پیام
عصبی تولید می کنند و به قشر مخ می فرستند. به این ترتیب بوی مواد را تشخیص می دهیم. مرکز حس
بویایی در جلوی نیمکره های مخ است.
تنوع گیرنده هایی که در بافت پوشش بینی قرار دارند، زیاد است و باعث می شود بوهای مختلف را
احساس و از هم تشخیص دهیم.
مزه دارد یا ندارد؛ یعنی چه؟
وقتی خودکار، کلید یا جسم پلاستیکی تمیز
را در دهان و روی زبان می گذاریم، مزه ای
احساس نمی شود؛ چرا؟ اما مواد غذایی هرکدام
مزه ای دارند که احساس می شود. مزهٔ غذاهای
خیلی داغ و خیلی سرد هم احساس نمی شود.
روی زبان و دیوارهٔ دهان یاخته های گیرندهٔ چشایی قرار دارند. مواد غذایی پس از حل شدن در بزاق
روی این گیرنده ها قرار می گیرند و پیام عصبی ایجاد می کنند. پیام به قشر مخ فرستاده، و مزه تشخیص
داده می شود.
سرد است یا گرم؟ نرم است یا زبر؟
وقتی وارد محیطی می شویم، گرمی یا سردی آن را حس می کنیم. همچنین وقتی به جسمی دست
می زنیم، می توانیم گرمی یا سردی و نرمی یا زبری آن را احساس کنیم. درک این موارد با کمک پوست
صورت می گیرد.
در پوست، یاخته های گیرندهٔ متفاوتی هست
که اثر محرک های مختلف را به پیام عصبی
تبدیل می کنند و به قشر مخ می فرستند.
گیرنده های پوست شامل گرما، سرما، لمس،
فشار و درد می شوند که با کمک آنها تغییرات
محیط را احساس می کنیم. مغز با توجه به
پیام هایی که از این گیرنده ها دریافت می کند،
پاسخ های حرکتی را برای ماهیچه ها می فرستد.
ماهیچه ها با حرکت دادن قسمتی از بدن، خود را
با تغییر سازگار، و یا از خطر دور می کنند.
دستگاه حرکتی
در فصل های گذشته گفتیم که پیام های حرکتی از طرف دستگاه
عصبی مرکزی برای ماهیچه ها فرستاده می شود تا با انقباض آنها
حرکت اتفاق بیفتد؛ اما برای ایجاد حرکت در بدن ما چه قسمت های
دیگری دخالت دارند؟
به جز دستگاه عصبی و ماهیچه ها وجود استخوان ها نیز برای
حرکت کردن اعضای بدن لازم اند. ماهیچه ها و استخوان بندی
اسکلت بدن مجموعاً دستگاه حرکتی بدن را می سازند.
وقتي از استخوان بندي، سخن مي گوييم، شايد فردي، مرده و
ترسناک را در ذهن خود مجسّم کنيد؛ ولي استخوان بندي نيز بخش
زنده و پر اهمّيت بدن است و همانند دستگاه هاي ديگر بدن وظايف
بسيار مهمي را برعهده دارد.
در ادامهٔ این فصل دربارهٔ ساختمان و عمل استخوان بندی،
ماهیچه ها و چگونگی همکاری آنها مطالبی را خواهید آموخت.
استخوان بندی
به مجموعهٔ استخوان ها،
غضروف ها و اتصالات آنها در بدن ما
استخوان بندی می گویند.
بیشتر استخوان های ما ابتدا
از غضروف ساخته شده اند. این
بخش های غضروفی در هنگام رشد
با جذب مواد معدنی مثل کلسیم و
فسفر، سخت و به استخوان تبدیل
می شوند.
استخوان ها در بدن ما وظایف
گوناگونی را بر عهده دارند. از
اندام های مهم مثل قلب، مغز و شش ها محافظت می کنند؛ به بدن ما شکل و فرم می دهند؛ در حرکت بدن به ماهیچه ها کمک می کنند
و همچنین ذخیرهٔ مواد معدنی و تولید یاخته های خونی را انجام می دهند.
در ساختار استخوان بندی، استخوان و غضروف
به کار رفته است. می دانید که این دو بافت، انواعی از
بافت پیوندی اند. یاخته های این بافت ها در ماده ای
به نام مادهٔ زمینه ای قرار دارند. در مادهٔ زمینه
رشته های پروتئینی و مواد معدنی وجود دارد.
استخوان
استخوان استحکام و مقاومت زيادي دارد و
در ماده. زمينه. آن کلسيم و فسفر فراوان است. در
ساختار استخوان بافت استخواني به دو صورت
متراکم و حفره دار
اسفنجي ديده مي شود.
غضروف
در نوک بینی، لالۀ گوش و محل اتصال استخوان ها غضروف وجود دارد. غضروف نرم و قابل انعطاف
است و مانع اصطکاک استخوان ها در مفاصل می شود.
مفصل
محل اتصال استخوان ها به یکدیگر را
مفصل می گویند. مفصل ها در بدن ما انواع متفاوتی دارند.
بعضی از مفصل ها در جهت های مختلفی می چرخند؛ مانند مفصل بین بازو و شانه. بعضی از آنها فقط در
یک جهت خاص حرکت می کنند؛ مثل آرنج.
بعضی از آنها حرکت محدودی دارند؛ مثل مفصل بین دنده ها و ستون مهره ها. بعضی از مفصل ها نیز
حرکت ندارند و کاملاً ثابت اند؛ مثل مفصل بین استخوان های جمجمه
بافت پیوندی محکمی که استخوان ها را در محل مفصل های متحرک به هم وصل می کند، رباط
نام دارد.
ماهیچه ها
استخوان بندی به تنهایی قادر به حرکت نیست. اتصال و همکاری بین ماهیچه ها و استخوان های
اندام، باعث حرکت می شوند. ماهیچه ها استخوان ها را تکیه گاه خود قرار می دهند و با انقباض و انبساط
باعث حرکت آنها می شوند.
حرکات ارادی بدن، که می توانیم آنها را واپایش کنیم، توسط ماهیچه های اسکلتی یا مخطط انجام
می شود؛ ولی بدن ما حرکات غیر ارادی نیز دارد؛ مثل تپش قلب که توسط ماهیچه های قلبی انجام
می شود. حرکات دستگاه گوارش و باز و بسته شدن مردمک را نیز ماهیچه های صاف انجام می دهند. در
جدول زیر انواع ماهیچه های بدن با هم مقایسه شده اند. قسمت های خالی آن را تکمیل کنید.
بافت در ماهيچه اسکلتي
یاخته های ماهیچه ای دراز و نازک اند و در طول
در کنار هم قرار گرفته اند. بافت پیوندی، یاخته های
ماهیچه ای را به هم متصل می کند و دستجات
ماهیچه ای بزرگ و بزرگ تری را می سازد که مجموعهٔ
آنها ماهیچه را تشکیل می دهند.
بافت پیوندی بین رشته ها و روی ماهیچه ها تا دو
سر آن ادامه می یابند و طناب سفیدرنگی به نام زردپی
تاندون را می سازند که معمولاً به استخوان متصل
می شود.
وقتي همه. ياخته ها با هم منقبض مي شوند،
ماهيچه کوتاه تر و ضخيم مي شود و چون زردپي آن به
استخوان متصل است، باعث حرکت آن مي شود.
ماهیچه ها معمولاً به صورت جفت و عکس هم کار
می کنند.
وقتی ماهیچه ای منقبض و کوتاه می شود،
استخوانی را به یک سمت حرکت می دهد. این ماهیچه
در حالت استراحت نمی تواند استخوان را به جای قبلی
خود برگرداند. این عمل را باید یک یا چند ماهیچه در
سمت دیگر استخوان انجام دهند. به همین دلیل بیشتر
ماهیچه های اسکلتی عمل متقابل دارند و جفت جفت
کار می کنند.